Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
money demand
U
تقاضا برای پول
demand for money
U
تقاضا برای پول
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
Protection money. Racket money.
U
باج سبیل
Money for jam . Money for old rope .
U
پول یا مفتی
transaction
U
پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction
U
ثیر قرار میدهد.
transaction
U
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction
U
خلاصه مذاکرات
transaction
U
فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
cause of a transaction
U
جهت معامله
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
transaction
U
تبادل
transaction
U
داد و ستد
transaction
U
ترکنش
transaction
U
انجام
transaction
U
سودا
transaction
U
معامله
valid transaction
U
معامله صحیح
to carry out a transaction
U
معامله ای انجام دادن
transaction record
U
رکورد تراکنش
transaction tape
U
نوار تراکنش
transaction on change
U
معامله در بورس
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
transaction motive
U
انگیزه مبادلاتی
object of transaction
U
مورد معامله
unauthorized transaction
U
معامله فضولی
transaction oriented
U
تراکنش گر
transaction motive
U
انگیزه معاملاتی
spot transaction
U
معامله نقدی
transaction file
U
فایل تغییرات
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
capital transaction
U
داد و ستد سرمایه
reason for a transaction
U
جهت معامله
party to a transaction
U
متعامل
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
credit transaction
U
معاملات موجل
credit transaction
U
معاملات استمهالی
fictitious transaction
U
معامله صوری
an nucertain transaction
U
معامله غرری
external transaction
U
معاملات خارجی
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
transaction in order
U
liability avoid to
transaction file
U
فایل تراکنش پرونده تراکنش
transaction file
U
پرونده تراکنش
transaction data
U
دادههای تراکنشی
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
transaction code
U
کد تغییرات
money begets money
<idiom>
U
پول پول می آورد
the deceived party in a transaction
U
مغبون
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
A cash ( credit ) transaction .
U
معامله نقدی ( اعتباری )
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
TAN
[Transaction authentication number]
U
رمز یکبار مصرف
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
to be in demand
U
طالب داشتن
demand
U
خواستارشدن
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
on demand
U
بنا به تقاضا
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
on demand
U
عندالمطالبه
demand
U
تقاضا
demand
U
درخواست مطالبه
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
demand
U
مطالبه
demand
U
تقاضای خرید کالا
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
U
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
طلب
demand
U
درخواست
demand
U
مطالبه کردن
demand
U
نیاز
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
خواست
demand
U
درخواست کردن
demand
U
تقاضا کردن
demand
U
نیاز احتیاج
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
U
احتیاج
demand
U
نیاز
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
energy demand
U
مطالبه انرژی
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand
U
درخواست مازاد
excess demand
U
فزونی تقاضا
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
demand report
U
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
factor demand
U
تقاضای عوامل
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
final demand
U
تقاضای نهائی
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
demand surface
U
میزان تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
demand shift
U
انتقال تقاضا
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
demand side
U
ستون تقاضا
demand shift
U
جابجائی تقاضا
effective demand
U
تقاضای موثر
demand side
U
طرف تقاضا
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
elastic demand
U
تقاضای با کشش
demand schedule
U
جدول تقاضا
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
elastic demand
U
حساس
demand surface
U
سطح تقاضا
financed demand
U
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
peak demand
U
بیشترین تقاضا
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
we demand p in our contract
U
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
to meet a demand
U
تقاضایی را براوردن
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
to make a demand on somebody
U
مطالبه کردن از کسی
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
peak demand
U
حداکثر تقاضا
payable on demand
U
پرداخت عندالمطالبه
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
joint demand
U
تقاضای مشترک
law of demand
U
قانون تقاضا
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market demand
U
تقاضای بازار
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
maximum demand
U
پیک بار
maximum demand
U
بار پیک
maximum demand
U
بار حداکثر
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
total demand
U
تقاضای کل
national demand
U
تقاضای ملی
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
To demand ones right. To get ones due.
U
حق کسی را خواستن ( گرفتن )
composite demand
U
تقاضای مرکب
demand factor
U
ضریب تقاضا
demand factors
U
عوامل تقاضا
demand factors
U
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors
U
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
change in demand
U
تغییر تقاضا
demand accommodation
U
تعدیل درخواستها
aggregate demand
U
تقاضای کل
demand elasticity
U
کشش تقاضا
complementary demand
U
تقاضای مکمل
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand code
U
رمز درخواست
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
demand curve
U
منحنی تقاضا
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand deposit
U
سپرده دیداری
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand forecast
U
پیش بینی تقاضا
demand frequency
U
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function
U
تابع تقاضا
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand pattern
U
الگوی تقاضا
demand management
U
مدیریت تقاضا
demand meter
U
تقاضاسنج
demand note
U
مطالبه نامه
demand paging
U
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand note
U
سفته
demand note
U
چک تمسک
demand deposit
U
سپرده جاری
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
demand paging
U
صفحه بندی تقاضا
market demand schedule
U
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
arc elasticity of demand
U
*
maximum power demand
U
مصرف حداکثر
maximum demand pointer
U
عقربه مصرف حداکثر
maximum demand meter
U
حداکثر مقدار سنج
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
income elasticity of demand
U
کشش
maximum demand meter
U
تقاضاسنج
maximum demand indicator
U
کنتور بار پیک
arc elasticity of demand
U
/
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com