Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transaction
U
ترکنش
transaction
U
معامله
transaction
U
سودا
transaction
U
انجام
transaction
U
داد و ستد
transaction
U
تبادل
transaction
U
خلاصه مذاکرات
transaction
U
فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
transaction
U
پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction
U
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction
U
ثیر قرار میدهد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cause of a transaction
U
جهت معامله
transaction motive
U
انگیزه مبادلاتی
transaction motive
U
انگیزه معاملاتی
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
transaction in order
U
liability avoid to
transaction file
U
فایل تراکنش پرونده تراکنش
transaction file
U
فایل تغییرات
transaction file
U
پرونده تراکنش
transaction on change
U
معامله در بورس
transaction oriented
U
تراکنش گر
transaction record
U
رکورد تراکنش
transaction tape
U
نوار تراکنش
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
unauthorized transaction
U
معامله فضولی
valid transaction
U
معامله صحیح
to carry out a transaction
U
معامله ای انجام دادن
transaction data
U
دادههای تراکنشی
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
credit transaction
U
معاملات استمهالی
external transaction
U
معاملات خارجی
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
reason for a transaction
U
جهت معامله
fictitious transaction
U
معامله صوری
capital transaction
U
داد و ستد سرمایه
object of transaction
U
مورد معامله
party to a transaction
U
متعامل
spot transaction
U
معامله نقدی
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
transaction code
U
کد تغییرات
an nucertain transaction
U
معامله غرری
credit transaction
U
معاملات موجل
A cash ( credit ) transaction .
U
معامله نقدی ( اعتباری )
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
the deceived party in a transaction
U
مغبون
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
TAN
[Transaction authentication number]
U
رمز یکبار مصرف
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com