Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
track search keys
U
کلیدهایجستجویزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skeleton keys
U
کلیدی که چندین قفل را بازکند
operation keys
U
کلیدهایعملیات
function keys
U
کلیدهایانجام وفایف
arrow keys
U
کلیدهای جهت
soft keys
U
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
A bunch of keys.
U
دسته کلید
control keys
U
کلیدهایکنترل
function keys
U
کلیدهاتابع
Help me find my keys.
U
کمک کن کلیدهایم را پیدا کنم
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
repeat keys
U
دکمههایتکرار
variation keys
U
کلیدهامختلف
shift keys
U
کلید shift
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
master keys
U
کلید چندین قفل
power of the keys
U
اختیارات کلیسای پاپ
arrow keys
U
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
arrow keys
U
حرکت دهد
skeleton keys
U
شاه کلید
master keys
U
قاعده کلی شاه کلید
cursor control keys
U
کلیدهای کنترل مکان نما
shooting adjustment keys
U
دکمه
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
cursor movement keys
U
کلیدهای جهت
pgup/pgdn keys
U
کلیدهای PgUp ,PgDn
cursor movement keys
U
کلیدهای حرکت مکان نما
search
U
جستجو کردن
search me
<idiom>
U
نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search
[for]
[someone]
U
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
to search
U
گشتن
[جستجو کردن]
to search
U
جستجو کردن
in search of
U
بجستجوی
right of search
U
حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search
U
حق جستجو
the search of
U
جستجوی چیزی
to search for anything
U
پی چیزی گشتن
to search for anything
U
چیزیراجستجو کردن
to search out
U
پیدا کردن
to search after
U
زیر و رو کردن
right of search
U
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
in search of
U
در جستجوی
search
U
جستجو برای یک موضوع داده
search
U
جستجو
search
U
مراقبت کردن از زمین
search
U
بررسی وشناسایی زمین
to search after
U
تحقیق کردن
search
U
تلاش
search
U
بازرسی کردن
search
U
گشتن
search
U
جستجوکردن
search
U
کاوش
to search after
U
جستجو کردن
search
U
تجسس
search
U
تکاپو بازرسی
search
U
کاوش کردن زمین
search
U
شناسایی کردن
search
U
درو در عمق با اتش
search
U
جستجویی که هر عنصریت
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search
U
جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
to search after
U
بازرسی کردن
search
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
تجسس کردن
search
U
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
to search after
U
کاوش کردن
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
U
تفتیش
search results
U
نتیجه های جستجو
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
search result
U
نتیجه جستجو
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
linear search
U
جستجوی خطی
multifile search
U
جستجوی چند پروندهای
search results
U
نتایج جستجو
search and replace
U
جستجو و جایگزینی
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
dichotomizing search
U
جستجوی دورستهای
dichotomizing search
U
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search
U
جستجوی دو حالته
dichotomizing search
U
جستجوی دوقسمتی
disjunctive search
U
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
exhaustive search
U
جستجو هر رکورد در پایگاه
search coil
U
پیچک کاشف
fibonacci search
U
جستجو فیبو ناجی
fibonacci search
U
جستجوی فیبوناچی
global search
U
جستجوی سراسری
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
search and clear
U
جستجو و پاک کردن دشمن
sector of search
U
منطقه کاوش
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
sequential search
U
جستجوی ترتیبی
specific search
U
شناسایی مخصوص
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
search parties
U
گروه پیگرد
search parties
U
دستهی جستار گرد
search party
U
گروه پیگرد
search party
U
دستهی جستار گرد
body search
U
بازرسیبدنی
To search ones conscience .
U
کلاه خود را قا ضی کردن
search sweeping
U
مین روبی ازمایشی
search sweeping
U
مین روبی مراقبتی
search and replace
U
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
search cycle
U
چرخه جستجو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search key
کلید جستجو
search light
U
نورافکن
search memory
U
حافظه جستجو
search mission
U
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
search radar
U
رادار تجسسی
search string
U
رشته جستجو
search one's soul
<idiom>
U
کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
area search
U
جستجوی ناحیه
binary search
U
جستجوی دودوئی
air search
U
مراقبت هوایی
binary search
U
جستجوی دوتایی
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
area search
U
جستجوی دامنهای
antisubmarine search
U
کاوش ضد زیردریایی
area search
U
کاوش منطقه
backward search
U
جستجوی پسرو
area search
U
جستجوی ناحیهای
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
search warrants
U
اجازه تفتیش
search warrants
U
حکم تفتیش
air search
U
تجسس هوایی
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
search warrant
U
حکم تفتیش منزل
search warrant
U
اجازه تفتیش
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
search warrant
U
حکم تفتیش
blind search
U
جیستجوی بی نتیجه
chaining search
U
جستجوی زنجیرهای
search warrants
U
حکم تفتیش منزل
edit/search buttons
U
اصلاحگر
global search and replace
U
جستجو و جایگزینی سراسری
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
case sensitive search
U
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
search light illumination
U
روشن کردن منطقه با نورافکن
search light illumination
U
روشنایی با نورافکن
search attack unit
U
ناو گروه شکارزیردریایی
search attack unit
U
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
total search result
U
مجموع نتیجه جستجو
air search radar
U
رادارردیابهوایی
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
parallel search storage
U
انباره جستجوی موازی
edit/search buttons
U
دکمهجستجوگر
HE has plenty of excuses who is in search of trick.
<proverb>
U
ییله جو را بهانه بسیار است .
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
track
U
با طناب کشیدن راه
track
U
جاده
track
U
خط
track
U
مسیر دو
track
U
راهچه
track
U
تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track
U
شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track
U
محل شیار مشخص روی دیسک مغناطیسی
track
U
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
U
دنبال کردن
track
U
مسیر
track
U
خط سیر
track
U
مسیرطی شده
track
U
ردیابی کردن
track
U
تعقیب مسیر کردن
track off
U
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
track
U
تعقیب کردن
track
U
ایز راه
track
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track
U
ایز
track
U
رد
track
U
اثار
track
U
پیدا کردن
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
track
U
زمین بازیهای میدانی
track
U
پیگردی کردن
to be on one's track
U
رد کسیرا گرفتن
to be on one's track
U
مراقب حال کسی بودن
to be on one's track
U
زاغ سیاه کسی راچوب زدن
to keep the track of something
U
ردچیزیراداشتن
to keep the track of something
U
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
y track
U
سه راهی در خط اهن
off the track
U
ازخط پی گم کرده
off the track
U
بیرون
track
U
نشان
track
U
راه
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
i followed his track
U
ردپایش را گرفتم
track
U
خط اهن جاده
track
U
اثر
track down
<idiom>
U
جستجو کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com