English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
towing bridle U افسار یدک
towing bridle U برایدل یدک
towing bridle U حلقه یدک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bridle U زنجیر مهار
bridle U مهار ناو
bridle U کنترل کردن
bridle U رام کردن
bridle U جلوگیری کردن از
bridle U دهه کردن
bridle U قید
bridle U بند چشمی
bridle U افسار
bridle U عنان
bridle track U اسب رو
bridle assembly U کنترلوزنه
to bridle one's own tongue U جلوی زبان خودرا گرفتن
to bridle one's anger U خشم خودرا پایمال کردن یافروخوردن
bridle track U راه باریک
bridle track U ایز سوارکاران
bridle tape U نوارافسارمانند
blind bridle U لگام چشمبنددار
bridle paths U راه باریک
bridle paths U جاده اسب رو
bridle path U راه باریک
bridle path U جاده اسب رو
towing U بکسل کردن
towing U یدک
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
towing U یدک کش
towing U یدک کشیدن
to give the horse the bridle U جلو اسب راول کردن
kow-towing U خود را کوچک کردن
towing eye U حلقهبکسولکننده
towing hitch U حالتاتواستاپزدن
towing boat U کرجی
towing boat U کشتی یدک کش
kow-towing U زیاده
kow-towing U پیشانی بر زمین نهادن
kow-towing U کرنش کردن
towing hawser U سیم یدک
towing hawser U طناب یدک towrope : syn
towing pendant U بند یدک
towing slip U خفت یدک
towing spar U تیر یدک
towing spar U الوار بکسل کردن ناو
kow-towing U زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing U سجده
kow-towing U کرنش
kow-towing U سجده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com