Perdic | to take orders | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 30 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	to take orders U	منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	money orders U	حواله پستی وتلگرافی
	money orders U	حواله پول
	money orders U	حواله پولی
	money orders U	حواله
	money orders U	دستور پرداخت
	orders U	احکام
	standing orders U	دستور جاری
	standing orders U	امریه نظامی
	standing orders U	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
	standing orders U	اوامر ویژه
	standing orders U	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
	attention to orders U	توجه کنید
	attention to orders U	توجه
	combat orders U	دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
	contracts and orders outstanding U	پیمانها و درخواستهای انجام نشده
	general orders U	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
	in orders that it may beeasier U	برای اینکه اسان تر شود
	in orders to make it easiter U	برای اسان تر کردن ان
	in orders to please him U	برای خوشایند
	marching orders U	فرمان حرکت برای جنگ
	morning orders U	برنامه روزانه
	morning orders U	دستورات روزانه
	one who gives orders U	امر
	orders arms U	پافنگ
	sailing orders U	دستور حرکت
	sailing orders U	دستور کشتی رانی
	sealed orders U	پاکات لاک و مهر شده دستورالعمل هایی که لاک ومهر شده ارسال می شوند
	theholy orders U	مراتب روحانیون
	to orders dinner U	دستور ناهار دادن
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy