Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to split open
U
با دو نیم شدن
[از هم جدا شدن]
باز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
split second
U
قسمتی از ثانیه
to be split
[over something]
[with somebody]
U
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
split
U
ترک برداشتن تقسیم کردن
split
U
دو نیم کردن
split
U
شکافتن
split
U
مساوی
to be split
[over something]
[with somebody]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
split second
U
ان
split t
U
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
split up
U
از هم جدا شدن از هم پاشیدن
to split the d.
U
میانه را گرفتن
split up
U
شکستن
split
U
جدا شدن از گروه
split up
U
پاره شدن
split
U
از جبهه دورافتادن
split
U
یک پا جلوو یک پا به عقب
split
U
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
to be split
[over something]
[with somebody]
U
ناسازگاری کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
split up
<idiom>
U
جداشدن
do split
U
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
split
U
ترک
split
U
انشعاب
split
U
دوبخشی شکافتن
split
U
دونیم کردن
split
U
از هم جدا کردن
split
U
شکاف
split
U
نفاق
split
U
پا باز
split
U
میلههای باقیمانده
split
U
چاک
pocket split
U
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
split phase
U
انشقاق فاز
split bet
U
شرطدوحالته
split link
U
چاکشاخهایرابط
lickety split
U
باسرعت وتعجیل
split-level
U
سه نیم اشکوبی
split-level
U
چند سطحی
to split the difference
U
میانه را گرفتن مصالحه کردن
split screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
to split the difference
U
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
to split hairs
U
نکته گیری کردن
to split hairs
U
باریک بین شدن
to split hairs
U
موشکافی کردن
split peas
U
لپه
split brain
U
دوپاره مخ
split bricks
U
بریدن اجر
split bricks
U
اره کردن اجر
lickety split
U
باعجله
banana split
U
نوعیدسر همراهباموز-بستنیوآجیل
split ticket
<idiom>
U
انتخاب افراد سیاسی برای رای
split-screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
U
صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
U
صفحه شکافته
split-screen
U
صفحه شکسته
split-screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
U
صفحه نمایش دوبخشی
split screen
U
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
U
صفحه شکافته
split screen
U
صفحه شکسته
split screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split infinitives
U
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitive
U
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split the difference
<idiom>
U
واریز اختلاف پول
split hairs
<idiom>
U
فرق گذاشتن
baby split
U
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
split cameras
U
دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
split hair
U
موشکافی
split risk
U
تفکیک خطر
to split one's sides
U
از خنده روده برشدن
split personality
U
تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
split shift
U
تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
split spoon
U
قاشق نمونه برداری
split pin
U
میله لولا
split pipe
U
ناو
split tackle
U
تکل قیچی
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
split trail
U
سهم باز
split unit
U
یکان جدا شده یا مجزا شده
straddle split
U
وضع باز پاها به طرفین
split window
U
پنجره تقسیم بندی شده
split wheel
U
نیم چرخ
split pen
U
میله لولا
split pea
U
لپه
split decision
U
رای اکثریت داوران
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
split pipe
U
نیم لوله
split wheel
U
چرخ نیمه یا نصفه
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
split jump
U
پرش روسی
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
split line
U
خط قالب
split pea
U
نخود دولپه
split ring
U
فنر نمونه گیر
split pole motor
U
موتور کمکی
split side ring
U
لبه فنر جدا شدنی
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
split sound system
U
کانال صوتی دوگانه
split pole converter
U
تبدیل گر با انشقاق قطب
split pole motor
U
موتور با قطب چاکدار
don't split hairs this much
<idiom>
U
خیلی مته روی خشخاش نگذارید
split anode magnetron
U
ماگنترون با اند چند تیغهای
split half method
U
روش دو نیمه کردن
two columns split bet
U
شرطشکافتندوستون
two dozens split bet
U
دوتادوجینشرط
don't split hairs this much
<idiom>
U
مو را از ماست نکشید
split phase motor
U
موتور با انشقاق فاز
to open out
U
بسط دادن
open to any one
U
مباح
to open out
U
گستردن
to open out
U
توسعه دادن
to open out
U
باز کردن
open out
U
بسط دادن
X/OPEN
U
ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open
U
مفتوح شدن
To come into the open.
U
آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
the open
U
ملا عام
the open
U
ملاء عام
the open
U
هوای ازاد
open out
U
توسعه دادن
open
U
مهربان رک گو
open
U
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open
U
وزن ازاد
open
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
open
U
روباز
open
U
اشکار
open
U
قابل بحث
open
U
بی دفاع واریز نش
open
U
بلامتصدی
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
U
پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
U
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open
U
دایر
open
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
U
سکی
open
U
مروحه را باز کنید
open
U
ازاد اشکار
open
U
صریح
open
U
درمعرض
open
U
بی پناه
open
U
بی ابر
open
U
واریز نشده
open
U
بازکردن
open
U
گشودن گشادن
open
U
افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open
U
بی الایش
open
U
شکفتن
open
U
روشن شدن خوشحال شدن
open
U
باز شدن
open
U
باز
open
U
فضای باز
open
U
ازاد
open
U
فایل خواندنی و نوشتنی
open
U
گشوده سرگشاده
open
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
U
خط بازبی دفاع
open
U
زمین باز گسترده
open
U
باز کردن باز شدن
open
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
open
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open
U
نابسته
open
U
مفتوح
open
U
:باز
open
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open loop
U
حلقه باز
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open light
U
پنجره واشو
open lines
U
خطوط باز شطرنج
open loop
U
مدار باز
open system
U
سیستم باز
open machine
U
ماشین باز
open space
U
میدان
open system
U
نظام باز
open syllable
U
هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open space
U
گردشگاه ازاد
open storage
U
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open subrotine
U
زیرروال باز
open subroutine
U
زیرروال باز
open system
U
سازگان باز
open travers
U
پیمایش باز
open trade
U
تجارت ازاد
open tournament
U
تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public
U
برملا
open to the public
U
واضح درنظر عموم
open to the public
U
اشکار در نزد همه
open terrace
U
مهتابی
open the door to
U
مجال دادن به
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
open treaty
U
معاهده باز
open universe
U
جهان باز
open to the public
U
علنی
rights open to everyone
U
مباحات
open wiring
U
سیمکشی باز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com