Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to rank past
U
رژه رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
past
U
پیش ماقبل
past
U
سابقه
past
U
دور از پیش از
past
U
درماورای
past
U
گذشته از ماورای
past
U
ماضی
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
past
U
پایان یافته
past
U
گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
past
U
بعد از مافوق
the past
U
چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
what is the past of go
U
چیست
what by gone or past
U
مافات
rank
U
عرض
rank
U
ذخیره داده به ترتیب , طبق اندازه و اهمیت
rank
U
رتبه بندی
to rank off
U
رژه رفتن
he is next to you in rank
U
او در رتبه پس از شماست
rank
U
رتبه
rank
U
طبقه
rank
U
طلب شده ترتیب
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
اراستن منظم کردن
rank
U
شان
rank
U
قطار رشته
rank
U
ردیف
rank
U
صف
rank
U
سلسله مقام
rank
U
نظم
rank
U
شکل
rank
U
رتبه بندی کردن
rank
U
انبوه
rank
U
ترشیده
rank
U
درجه
rank
U
ردیف صف
rank
U
مرتبه
rank
U
جلف
rank
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
past or preterite d.
U
ماضی مطلق
we cannot undo the past
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
past performances
U
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
the year past
U
سال گذشته
past years
U
سالهای گذشته
march past
U
رژه رفتن
make up for the past
U
جبران مافات کردن
we cannot undo the past
U
چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
to sweep past
U
تندگذاشتن
to sweep past
U
اسان رفتن
the present and the past
U
گذشته و حال
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the past tense
U
زمان ماضی ماضی مطلق
the past tense
U
زمان گذشته
to file past
U
رژه رفتن
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
to march past
U
رژه رفتن
past participle
U
اسم مفعول
past participles
U
اسم مفعول
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
it is past reclaim
U
دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
it is past cure
U
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
file past
U
رژه رفتن
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
He is past work.
U
دیگر از سن کار کردنش گذشته
past masters
U
استاد قدیمی
past masters
U
استاد پیشین
past master
U
استاد قدیمی
past master
U
استاد پیشین
past perfect
U
ماضی بعید
past tense
U
زمان گذشته
march past
U
رژه
for some time past
U
تا چندی پیش
i went past the house
U
از پهلوی ان خانه رد شدم
it is minutes past
U
ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
half past two
U
دوونیم
for some time past
U
درگذشته
for some time past
U
مدتی
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
he is a past master in
U
او در استاد یا کهنه کار است
to break rank
U
صف
In the front rank.
U
درصف جلو
to break rank
U
صف شکستن
to break rank
U
بهم زدن
to break rank
U
بهم خوردن
to break rank
U
بی نظم شدن
pull rank
<idiom>
U
تحت تفثیر قراردادن
rank outsider
U
فردیکهازاوانتظارپیروزیدریکمسابقهیارایگیریمیرود
to rank the soldiers
U
پس از شاه
to rank the soldiers
U
اوست
the taxis are on their rank
U
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
the rank of colonel
U
پایه یا رتبه سرهنگی
rank as creditor
U
bankrupt a of estates inthe
permanent rank
U
رتبه دایمی
permanent rank
U
درجه دایمی
everone a to his rank
U
هرکس بقدرمرتبه اش هرکس بفراخورحالش
seventh rank
U
عرض هفتم
back rank
U
عرض اول شطرنج
front rank
U
صف جلو
flag rank
U
افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
centile rank
U
رتبه صدکی
rank as creditor
U
داخل در غرماء شخص ورشکسته شدن
percentile rank
U
رتبه صدکی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
the rank and file
U
توده مردم عادی
the rank and file
U
توده ارتش
the rank and file
U
سربازان
rank correlation
U
همبستگی رتبهای
simulated rank
U
همردیف نظامی همردیفی
rank and file
U
شئون مختلف نظامی
rank and file
U
نفرات
past perfect tense
U
ماضی بعید
put (something) past someone (negative)
<idiom>
U
ازکار شخص متعجب شدن
We are past that sort of thing .
U
دیگر این کارها از ماگذشته
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
her prime of life is past
U
عنفوان جوانی وی گذشته است
spike past the block
U
ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
rank order method
U
روش ارایش رتبهای
rank difference correlation
U
همبستگی تفاوت رتبه ها
Status . Position and rank.
U
مقام ومنزلت ( جاه ومقام )
rank as creditor in the estates of a
U
داخل در غرماء شدن ورشکسته شدن
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
In times past . In olden days .
U
درروزگاران قدیم
spearman rank correlation coefficient
U
ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن
kendall's rank correlation method
U
روش همبستگی رتبهای کندال
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
U
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com