English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the troops were scattered U سپاهیان متفرق شدند
the troops were scattered U عده متفرق شد
scattered U پراکنده
rally U دوباره جمع شدن
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally U دسته بندی کردن
scattered <adj.> U گسترده
scattered <adj.> U ناموزون
rally U اجتماع مجدد
rally U بالا بردن قی مت
rally U دوباره جمع اوری کردن
rally U دوباره بکارانداختن
rally U نیروی تازه دادن به گرد امدن
rally U سرو صورت تازه گرفتن
rally U پشتیبانی کردن
rally U صف ارایی کردن
scattered U تار و مار
rally U تقویت کردن
My books are all scattered. U کتابهایم همه پرت وپلاشده اند
scattered design U طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
to rally one dispersed U نیروی تازه بخود دادان
scattered radiation U تشعشع پراکنده
scattered clouds U ابرهای پراکنده [هواشناسی]
scattered cloud U ابرپراکنده
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
troops U یکانها
to a troops U صف ارایی کردن
troops U افراد قسمتها سربازان
troops U عده ها
tactical troops U عدههای تاکتیکی
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
weapon troops U یکانها ادوات
weapon troops U قسمتهای ادوات
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special troops U یکانهای مخصوص
shock troops U واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
army troops U یکانهای رده ارتش
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
chalk troops U سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
combat troops U عدههای رزمی
corps troops U یکانهای سپاه
covering troops U یکانهای پوششی
covering troops U یکانهای پوشش کننده
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
household troops U هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
household troops U دسته محافظین
mountain troops U یکانهای کوهستانی
seasoned troops U ارتش ورزیده و جنگ دیده
shock troops U یکان ضربت
shock troops U گروه تهاجمی
shock troops U گروه حمله
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
Enemy troops poured into the city. U سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com