Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to open fire
U
شروع به اتش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
open fire
U
اتش
open fire
U
شروع
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
U
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
open
U
فضای باز
open
U
ازاد
open
U
زمین باز گسترده
open
U
مروحه را باز کنید
open
U
سکی
open
U
وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open
U
وزن ازاد
open
U
خط بازبی دفاع
open
U
اشکار
open
U
قابل بحث
open
U
باز
open
U
باز شدن
open
U
صریح
open
U
درمعرض
open
U
بی پناه
open
U
بی ابر
open
U
واریز نشده
open
U
بازکردن
open
U
گشودن گشادن
open
U
افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open
U
شکفتن
open
U
روشن شدن خوشحال شدن
open
U
بی دفاع واریز نش
open
U
بلامتصدی
open
U
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open
U
نابسته
open
U
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open
U
برداشتن پوشش یا باز کردن در
open
U
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
U
باز کردن باز شدن
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open
U
پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
U
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
U
فایل خواندنی و نوشتنی
open
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
To come into the open.
U
آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open
U
مهربان رک گو
open
U
بی الایش
the open
U
ملاء عام
the open
U
ملا عام
open
U
مفتوح شدن
to open out
U
باز کردن
to open out
U
توسعه دادن
to open out
U
گستردن
to open out
U
بسط دادن
X/OPEN
U
ول ایجاد سیستمهای باز هستند
open out
U
بسط دادن
open out
U
توسعه دادن
the open
U
هوای ازاد
open
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
open to any one
U
مباح
open
U
ازاد اشکار
open
U
روباز
open
U
:باز
open
U
مفتوح
open
U
گشوده سرگشاده
open
U
دایر
open space
U
میدان
open machine
U
ماشین باز
open loop
U
حلقه باز
open terrace
U
مهتابی
open space
U
گردشگاه ازاد
open system
U
سیستم باز
open system
U
نظام باز
open syllable
U
هجائی که به حرف e پایان پذیرد
open subroutine
U
زیرروال باز
open subrotine
U
زیرروال باز
open system
U
سازگان باز
open storage
U
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
open loop
U
مدار باز
open lines
U
خطوط باز شطرنج
open light
U
پنجره واشو
open hawse
U
زاویه میان دو لنگر
to open the ball
U
اول رقصیدن
open hands
U
دست باز بودن
to open the ball
U
پیش قدم شدن
to open the door to
U
مجال دادن
open hands
U
سخاوت
open handed
U
بخشنده
open handed
U
گشاده دست گشاده کف
open hearted
U
دل و زبان یکی
open hearted
U
راست باز خوش گمان
open heartedness
U
راست بازی
open indent
U
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
open indent
U
سفارش خرید باز
open ice
U
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
open hospital
U
بیمارستان ازاد
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open hearth
U
کوره فولاد سازی دهان باز
open heartedness
U
خوش گمانی
open heartedness
U
رک گویی صداقت
open handed
U
دست باز
open the door to
U
مجال دادن به
open the meeting
U
رسمیت جلسه را اعلام کردن
lay open
U
اشکار کردن
to break open
U
سوراخ کردن
to break open
U
شکستن
the secret will open to me
U
خواهد گردید
the secret will open to me
U
ان راز بمن اشکار
the open of a street
U
دهنه خیابان
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
open travers
U
پیمایش باز
rights open to everyone
U
مباحات
open wiring
U
سیمکشی باز
open wire
U
سیم هوایی
open wire
U
سیم لخت
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
open vertict
U
رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict
U
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open treaty
U
معاهده باز
to fly open
U
بازشدن
to keep open house
U
درخانه بازداشتن
to keep open house
U
ازهرکس پذیرایی کردن
open theft
U
سرقت مشهود
open to attack
U
در معرض حمله
to open parliament
U
مجلس راافتتاح کردن
open to the public
U
اشکار در نزد همه
open to the public
U
واضح درنظر عموم
open to the public
U
علنی
open to the public
U
برملا
open tournament
U
تورنمنت ازاد شطرنج
open trade
U
تجارت ازاد
to open parliament
U
مجلس را گشودن
to open one's mind
U
دل خود را خالی کردن
to open one's mind
U
اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to lay open
U
هویدا
to lay open
U
اشکار ساختن
to keep an open house
U
مهمان نواز بودن
to keep an open house
U
در خانه باز داشتن
open universe
U
جهان باز
open circuit
U
اتصال باز
open area
U
فضای ازاد
open architecture
U
معماری باز
open allotment
U
حساب سپرده باز
open allotment
U
حساب اعتبار باز
open armed
U
با اغوش باز
open shot
U
با کارکرد ازاد
open shot
U
سیستم باز
open shop
U
با کارکرد ازاد
open shop
U
سیستم باز
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
open caisson
U
صندوقچه روباز
open circuit
U
مدار باز
open cheque
U
چک معمولی
normally open contact
U
اتصال معمولا باز
open cheque
U
چک قابل انتقال
open cheque
U
چک انتقال پذیر
open cavity
U
گودال باز
open canal
U
کانال روباز
open caisson
U
صندوقه باز
open messes
U
ناهارخوریها
open messes
U
باشگاهها
open minded
U
روشنفکر
open ranks
U
صف باز
open ranks
U
گسترش باز درسواره نظام
open roof
U
بام پیدا
open route
U
جاده باز
open route
U
جاده بدون کنترل وبازرسی
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
open sesame
U
سحر
open sesame
U
مفتاح رمز
open sesame
U
مشکل گشا
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
open purchase
U
خرید ازاد
open mindedly
U
با فکر باز
open mindedness
U
بی تعصبی
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
open mindldly
U
با فکر باز
open policy
U
بیمه نامه باز
open policy
U
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy
U
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy
U
بیمه نامه قابل تغییر
open sheaf
U
مروحه باز
open guard
U
گارد باز
open eyed
U
گشاده چشم
open exercise
U
ورزش در هوای ازاد
fly open
U
ناگهان باز شدن
open economy
U
اقتصاد باز
open doored
U
در خانه باز مهمان نواز
open ditches
U
زهکشهای روباز
open ditches
U
انهار رو باز
open ditch
U
نهر روباز
open eyed
U
چشم باز
open eyed
U
بیدار
open group
U
گروه باز
open game
U
بازی باز شطرنج
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
open file
U
فایل باز
open file
U
ستون باز شطرنج
open faces
U
گشاده رو
open faced
U
دارای سیمای بازو بی تزویر
open faced
U
گشاده رو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com