English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to knock something open U با ضربه چیزی را باز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knock in U فرو کردن
knock down U زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
knock U کوبیدن
knock U زدن
knock U درزدن
knock up U سردستی اماده کردن
knock U بد گویی کردن از
knock U بهم خوردن
knock U مشت ضربت
knock U صدای تغ تغ
knock U عیبجویی
knock off U دست کشیدن از
knock off U ازکار دست کشیدن
knock out U از کار انداختن
knock out U از بین بردن
knock out U خالی کردن
knock out U شکست دادن
knock out U ناکار کردن
knock out U با مشت یا بوکس ازپادراوردن
knock off U از پاانداختن
knock off U دست از کارکشیدن از کار انداختن
knock off U ختم کردن کار
knock off U کشتن
knock off U مردن
knock U ضربه زدن
knock up U بهم زدن
knock down U مجزا
knock down U گیج کردن
knock down U باضربت بزمین کوبیدن
knock against U زدن به
knock against U خوردن به
knock out <idiom> U غش کردن
knock off <idiom> U به قتل رساندن کسی
knock it off <idiom> U دست کشیدن
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
knock about U سرو صدا ایجاد کردن
knock about U پرسه زدن
knock down U مجزا کردن
knock-up U ابستن کردن ناراحت کردن
knock up U برخورد کردن
knock up U تحریک کردن
knock up U از کار انداختن
knock up U بپایان رساندن
knock up U ابستن کردن ناراحت کردن
knock-up U سردستی اماده کردن
knock-up U بهم زدن
knock-up U برخورد کردن
knock-up U تحریک کردن
knock-up U از کار انداختن
knock-up U بپایان رساندن
knock about U نامرتب زندگی کردن
To knock someone down. U کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
to knock down U زمین زدن بامشت بزمین انداختن ازپادراوردن
to knock down U پرچ کردن
knock-on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
to knock up U مانده شدن
to knock off U دست ازکارکشیدن
to knock out U پس ازبسته شدن دردانشکده یادانشگاه درزدن وبیرون رفتن
knock on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
to knock up U فرسوده شدن ازپادرامدن
to knock under U تن دردادن اقراربزمین خوردگی کردن ازپادرامدن
to knock down U بزمین زدن
to knock about U سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
to knock under U تسلیم شدن
knock together U بهم چسباندن
to knock together U سرهم بندی کردن
I usually knock off at 6. U غالبا" ساعت 6 دست از کار می کشم
knock together U بهم زدن
knock together U بهم خوردن
to knock about U ول گشتن
to knock about پرسه زدن در به در بودن
to knock up U خسته شدن
knock knees U زانوهایی که هنگام راه رفتن بهم میخورند
to knock back U عقب نشستن
knock knees U زانوی کج زانوی پیچ خورده
there is a knock at the door U می اید
knock-ups U برخورد کردن
knock-ups U ابستن کردن ناراحت کردن
knock-ups U بپایان رساندن
knock-ups U تحریک کردن
to knock a person off his p U کسیرابرزمین زدن یانابودکردن
knock-ups U از کار انداختن
to knock somebody's socks off <idiom> <verb> U کسی را کاملا غافلگیر کردن
knock on wood <idiom> U بزنم به تخته
knock oneself out <idiom> U باعث تلاش فراوان
knock one's block off <idiom> U خیلی سخت به کسی صدمه زدن
knock off one's feet <idiom> U متعجب کسی (دست کسی رادرحنا گذاشتن)
to knock somebody's socks off <idiom> <verb> U کسی را شگفتگیر کردن
there is a knock at the door U صدای در
knock at the door U در زدن
defeat by knock out U شکست با ناک اوت
at a knock-down price U به قیمت مفت
knock about clothes U جامه کار
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
knock about clothes U لباس کار
Knock off your fighting right now! U همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
to have a knock back U عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
knock at the door U در کوفتن
there is a knock at the door U درمیزنند
knock-ups U بهم زدن
knock-ups U سردستی اماده کردن
knock knee U کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
knock kneed U دارای زانوی کج
knock kneed U دارای حرکت کج ومعوج
knock one on the head U مشت بر کله کسی زدن
knock kneed U شل
knock kneed U فالج
knock kneed U خشن
knock on the head U نقش بر اب کردن
knock on the head U باطل کردن
knock on the head U خنثی کردن
to knock head U پیشانی برخاک نهادن
to knock head U سجود
to knock head U چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
knock reducer U ضد کوبش
knock out tournament U تورنمنت حذفی شطرنج
knock rating U میزان بهسوزی
to knock the bottom out of U خنثی کردن
to knock the bottom out of U بی اثرکردن
to knock the bottom out of U رد کردن
to knock the bottom out of U باطل کردن
knock one's head against the wall <idiom> U کاربی نتیجه
To knock (beat) someone on the head . U تو سر کسی زدن
knock the living daylights out of someone <idiom> U باعث غش کردن کسی شدن
anti knock property U درجه اکتان
to knock a person's head off U به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
anti knock property U خاصیت ضدضربه
open U بی پناه
the open U ملاء عام
the open U ملا عام
the open U هوای ازاد
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
to open out U گستردن
to open out U توسعه دادن
open out U بسط دادن
to open out U باز کردن
open out U توسعه دادن
to open out U بسط دادن
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U فضای باز
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U گشودن گشادن
open U :باز
open U مفتوح
open U گشوده سرگشاده
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U درمعرض
open U بی ابر
open U واریز نشده
open U بازکردن
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U باز کردن باز شدن
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U ازاد
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open to any one U مباح
open U نابسته
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open trade U تجارت ازاد
open travers U پیمایش باز
open to the public U برملا
open to the public U علنی
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U اشکار در نزد همه
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open treaty U معاهده باز
open universe U جهان باز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com