Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to act through primary agents
U
به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agents
U
واسطه
agents
U
ارگان
agents
U
وکیل
agents
U
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agents
U
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agents
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agents
U
ماده
agents
U
عنصر
agents
U
پیشکار
agents
U
نماینده
agents
U
گماشته وکیل
agents
U
مامور
agents
U
عامل
agents
U
کاگزار
agents
U
نماینده عامل شیمیایی خرج
agents
U
عامل اطلاعاتی
agents
U
فرستنده
agents
U
واسطه عامل
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
natural agents
U
عوامل طبیعی
agents of production
U
عوامل تولید
secret agents
U
جاسوس
travel agents
U
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agents
U
سفر ارا
travel agents
U
سفرچین
double agents
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
agents provocateurs
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
secret agents
U
مامور مخفی
free agents
U
بازیگر بدون قرارداد
surface active agents
U
مواد فعال در سطح
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
primary
U
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
primary
U
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
primary
U
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
primary
U
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
primary
U
اصلی
primary needs
U
نیازهای نخستین
primary
U
کلمه شناسایی یکتا که یک ورودی از پایگاه داده ها انتخاب میکند
primary
U
مقدماتی اصلی
primary
U
اولیه
primary
U
ابتدایی
primary
U
مقدماتی نخستین
primary
U
عمده
primary
U
ورودی
primary
U
نخستین
primary
U
ابتدایی مقدماتی
primary products
U
محصولات پایه
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
primary reciever
U
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
primary reinforcement
U
تقویت نخستین
primary structure
U
ساختمان اصلی
primary storage
U
حافظه اولیه
primary standard
U
استاندارد اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
primary zones
U
نواحی نخستین
primary personality
U
شخصیت نخستین
primary planets
U
سیارات عمده
primary planets
U
سیارات کبار
primary position
U
موضع اصلی
primary position
U
موضع ابتدایی
primary processes
U
فرایندهای نخستین
primary productivity
U
فراوردگی نخستین
primary products
U
محصولات اولیه
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
primary marshalling
U
راهاولیه
primary mirror
U
آئینهابتدائی
primary root
U
ریشهاولیه
primary colour
U
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
primary material
U
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
primary accused
U
متهم اصلی
primary covert
U
پرهایاولیه
primary reinforcer
U
تقویت کننده نخستین
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
primary track
U
شیار اولیه
primary track
U
شیار اصلی
primary treatment
U
تصفیه نخستین
primary treatment
U
پاکسازی نخستین
primary winding
U
سیم پیچ ورودی
primary wire
U
سیم ورودی
primary memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
primary memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
primary school
U
دبستان
primary cell
U
پیل ساده
primary center
U
مرکز عمده
primary center
U
مرکز اولیه
primary circuit
U
مدار ورودی
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primary cognizance
U
تحقیقات اولیه روی یک مسئله
primary coil
U
پیچک راه انداز
primary colors
U
رنگهای نخستین
primary carbon
U
کربن 1 درجه
primary body
U
جسم اولیه
primary schools
U
دبستان
primary colours
U
رنگهای اصلی
primary education
U
اموزش ابتدایی
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
primary gain
U
بهره اصلی بیماری
primary alcohol
U
الکل 1 درجه
primary alcohol
U
الکل نوع اول
primary amentia
U
نقص عقل نخستین
primary anxiety
U
اضطراب نخستین
primary armament
U
جنگ افزار اصلی
primary colors
U
رنگهای اصلی
primary consumers
U
مصرف کنندگان نخستین
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary inputs
U
نهادههای اولیه
primary interest
U
مسئولیت اصلی
primary interest
U
هدف توجه اصلی
primary investment
U
سرمایه گذاری اولیه
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
primary masses
U
نقاط مادی اولیه
primary mission
U
ماموریت اصلی
primary industries
U
صنایع اولیه
primary hypertension
U
افزایش اولیه فشار خون
primary group
U
گروه نخستین
primary carbon
U
کربن نوع اول
primary current
U
جریان ورودی
primary drive
U
سائق نخستین
primary motivation
U
انگیزش نخستین
primary electron
U
الکترون اولیه
primary emission
U
صدور اولیه
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
primary storage unit
U
واحد انبارش اولیه
primary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی نخستین
primary cosmic rays
U
پرتو کیهانی
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
primary mental abilities
U
تواناییهای عقلی نخستین
gross primary product
U
تولید ناخالص نخستین
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
net primary production
U
تولید خالص نخستین
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
middle primary covert
U
پرهایاولیهمیانی
primary consumers: herbivores
U
مصرفکنندهاولیه
primary consumers: herbivores
U
گیاهخواران
primary standard grade
U
خلوص استاندارد اولیه
primary vowel sounds
U
صداهای اصلی
primary diagonal
[matrix]
U
قطر اصلی
[ریاضی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com