English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy U بیمه نامه مدت دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
policy U بیمه نامه
policy U تدبیر
policy U مسلک سیاست
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U خط مشی روش
policy U رویه
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U کاردانی
policy U مصلحت اندیشی
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U سیاست
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U خط مشی
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
policy making U سیاست گذاری
policy-making U سیاست گذاری
insurance policy U قرارداد بیمه
insurance policy U بیمه نامه
employment policy U سیاست اشتغال
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
to u. a policy of insurance U سند بیمه
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
mixed policy U بیمه نامه مختلط
monetary policy U سیاست پولی
national policy U خط مشی ملی
national policy U سیاست ملی
insurance policy U سند بیمه
floating policy U بیمه نامه متغیر
fiscal policy U سیاست مالیاتی
fiscal policy U سیاست مالی
financial policy U سیاست مالی
expansionary policy U سیاست انبساطی
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
evacuation policy U خط مشی اخراجات پزشکی
evacuation policy U روش تخلیه پزشکی
economic policy U سیاست اقتصادی
bearer policy U بیمه نامه بدون نام
development policy U سیاست توسعه
blanket policy U بیمه نامه کلی
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
blanket policy U بیمه نامه جامع
budgetary policy U سیاست بودجهای
foreign policy U سیاست خارجی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
income policy U سیاست مربوط به درامدها
income policy U سیاست درامدی
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
health policy U سیاست بهداشتی
endowment policy U بیمهی عمر
commercial policy U سیاست بازرگانی
the policy of the government U سیاست دولت
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication U کابرد سیاستی
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy holder U دارنده بیمه
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy dilemma U معمای سیاستی
policy book U کتاب روشها
policy makers U سیاست گذاران
policy objectives U اهداف سیاستی
policy objectives U اهداف موردنظر
the policy of the government U رویه دولت
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
public policy U سیاست عمومی
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
policy options U انتخابهای مورد نظر
policy options U انتخابهای سیاستی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy of contianment U سیاست تحدیدی
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
tax policy U سیاست مالیاتی
social policy U سیاست اجتماعی
policy book U پرونده خط مشیها
stop go policy U توسعه
outward looking policy U سیاست برون نگر
open policy U بیمه نامه باز
ostrich policy U سیاست خود فریبی
stop go policy U سیاست تثبیت
open policy U بیمه نامه قابل تغییر
open policy U بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
ostrich policy U رویه کبک
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
scrap heap policy U رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
anti development policy U سیاست ضد توسعه
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
comprehensive insurance policy U بیمه نامه جامع
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
decision making policy U سیاست تصمیم گیری
easy money policy U سیاست گشایش پول
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
active fiscal policy U منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
the open door policy U سیاست دروازههای باز
anti inflationary policy U ضد تورمی
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
all risk insurance policy U بیمه نامه تمام خطر
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
open door policy U سیاست درهای باز
scorched-earth policy U نابودکردنوازبینبردن
insured, policy holder U بیمه شده
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . U وقتش که شد خبر میکنم
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
At the same time . U درعین حال
Our time is up . U وقت تمام است
down time U زمان توقف
down time U مرگ
down time U زمان تلف
down time U زمان بیکاری
have a time <idiom> U زمان خوبی داشتن
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
keep time <idiom> U نگهداری میزان و وزن
on time <idiom> U سرساعت
take off (time) <idiom> U سرکار حاضر نشدن
take one's time <idiom> U انجام کاری بدون عجله
time after time <idiom> U مکررا
time out <idiom> U پایان وقت
while away the time <idiom> U زمان خوشی را گذراندن
some time or other U یک روزی
in no time <idiom> U سریعا ،بزودی
down time U زمان تلفن شده
have a time <idiom> U به مشکل بر خوردن
from time to time <idiom> U گاهگاهی
down time U وقفه
down time U مدت از کار افتادگی
One by one . One at a time . U یک یک ( یکی یکی )
specified time U وقت معین
Once upon a time . U یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
about time <idiom> U زودتراز اینها
all the time <idiom> U به طور مکرر
some time U یک وقتی
do time <idiom> U مدتی درزندان بودن
for the time being <idiom> U برای مدتی
some time U مدتی
some time or other U یک وقتی
in time <idiom> U قبل از ساعت مقرر
off time U مرخصی
to know the time of d U هوشیاربودن
to know the time of d U اگاه بودن
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
just in time U درست بموقع
it is time i was going U وقت رفتن من رسیده است
two time U دو حرکت ساده
in time U بجا
in time U بموقع
in the time to come U اینده
in the time to come U در
in the mean time U ضمنا
in no time U خیلی زود
up time U زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
to keep time U موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
to d. a way one's time U وقت خودرا به خواب و خیال گذراندن
old time U قدیمی
on time U مدت دار
once upon a time U روزی
once upon a time U روزگاری
once upon a time U یکی بودیکی نبود
one at a time U یکی یکی
off time U وقت ازاد
out of time U بیموقع
out of time U بیگاه
out of time U بیجا
mean time U ساعت متوسط
many a time U بارها
many a time U چندین بار
i time U time Instruction
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com