Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tide
U
کشند اب
tide
U
جذر و مد
tide
U
جزر و مد
tide
U
کشند
tide
U
اتفاق افتادن
tide
U
جزرومد ایجاد کردن
tide
U
کشند داشتن
tide way
U
روگاه جزرومد
to go with the tide
U
طبق مقتضیات رفتار کردن
to go with the tide
U
نان را بنرخ روز خوردن
tide
U
عید
tide
U
جریان
against the tide
<adv.>
U
مخالف نظام عمومی
[اصطلاح مجازی]
to go with the tide
U
همرنگ جماعت شدن
tide (someone) over
<idiom>
U
کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
neap tide
U
جذر و مد حداقل اب
night tide
U
هنگام شب
neap tide
U
کمترین جذر و مد
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
neap tide
U
کهکشند
neap tide
U
کشندک
to tide over a difficulty
U
کردن
mean range of the tide
U
میانگین ارتفاع کشند
turn the tide
<idiom>
U
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
semidiurnal tide
U
کشند نیم روزانه
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
to tide over a difficulty
U
اشکال را بر طرف
winter tide
U
فصل زمستان
ebb tide
U
جذر
food tide
U
طغیان اب
food tide
U
سیل
diurnal tide
U
کشند روزانه
flood tide
U
اب مد
flood tide
U
مد
ebb tide
U
جزر
ebb tide
U
جریان جذر عمیق
ebb tide
U
اب جزر
spring tide
U
فصل بهار
spring tide
U
جزر ومد کامل
spring tide
U
جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
fair tide
U
جریان اب موافق
semidiurnal tide
U
کشند نیمروزه
half tide
U
حالت وسط جزر ومد
tide waiter
U
مامورگمرک درلب دریا
christmas tide
U
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
christmas tide
U
عیسویه
tide table
U
جگول جزر و مد
tide table
U
جدول کشند
tide table
U
نمودار جزر ومد یاکشند
tide rips
U
گرداب جذر و مدی دریا
tide race
U
جذر و مد سریع اب دریا
tide mark
U
داغ مد
tide gauge
U
جزرو مد نما
tide drain
U
زهکشی کردن با لوله
the tide has turned
U
ورق برگشته است
night tide
U
جزرو مدشبانه
high tide
U
حد اعلی
low tide
U
جزر ومد خفیف
low tide
U
جزر فروکشنده
high tide
U
حد اعلای مد دریا اوج
high tide
U
روز سروروشادی
high tide
U
روز جشن
high tide
U
حداکثر مد دریا
high tide
U
مد دریا
high tide
U
مد یا برکشند
high tide
U
مد
to swim against the tide
<idiom>
U
بر خلاف جریان آب شنا کردن
[اصطلاح مجازی]
low tide
U
حداکثر جذر دریا
low tide
U
کمترین حد
stem the tide
<idiom>
U
جلو موج چیزی را گرفتن
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
low tide or water
U
گاه فروکش اب
tide rising force
U
نیروی کشنداور
low tide or water
U
جزر کامل
half tide level
U
ارتفاع متوسط کشند اب دریا
swim against the tide/current
<idiom>
U
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
red tide
[algal bloom]
U
سرخ خیزاب
[سرخ شدن آب دریا در اثرانبوه شدن خزه ها]
time and tide wait for no man
<proverb>
U
کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
Time and tide wait for no man .
<proverb>
U
زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
station
U
محل
station
U
پاسگاه
station
U
محل ماموریت
station
U
مستقرکردن
station
U
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
U
استقرار یافتن
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station
U
درپست معینی گذاردن
station
U
ایستگاه
station
U
جایگاه
station
U
مرکز
station
U
جا درحال سکون
station
U
وقفه
station
U
سکون پاتوق
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
U
موقعیت اجتماعی وضع
station
U
رتبه
station
U
مقام مستقرکردن
sub station
U
پست فرعی
station
U
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
U
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
on station
U
اماده باش بالای هدف
on station
U
پروازهواپیما بالای هدف
on station
U
روی هدف
on station
U
رسیدن به هدف
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
way station
U
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station
U
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station
U
پایگاه
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
U
پست
station
U
یا مقصد استفاده میشود
observation station
U
دیدگاه
remote station
U
ایستگاه دوردست
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill
U
جدول محلها
orienting station
U
ایستگاه توجیه
pumping station
U
تلمبه خانه
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
railway station
U
ایستگاه راه اهن
relay station
U
ایستگاه واسطه
relay station
U
ایستگاه رله
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
reference station
U
ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
repeater station
U
مرکز تقویت کننده
remote station
U
ایستگاه دور دست
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
shunting station
U
ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
slave station
U
ایستگاه فرعی
reading station
U
ایستگاه خواندن
remote station
U
ایستگاه راه دور
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
station circle
U
چرخههواشناسی
receiving station
U
ایستگاهدریافت
passenger station
U
ایستگاهمسافرین
local station
U
ایستگاهکانونی
intercom station
U
ایستگاهداخلی
goods station
U
ایستگاهکالاهایتجارتی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
work station
U
محل کار
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
wireless station
U
فرستنده
station entrance
U
ورودیایستگاه
station model
U
مدلهواشناسی
Where's the railway station?
U
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
U
به طرف ایستگاه راه آهن
railway station
U
ایستگاه قطار
polling station
U
حوزهرایگیری
coach station
U
پارکینگوایستگاهدرشکه
underground station
U
ایستگاهزیرزمینی
transmitting station
U
ایستگاهارسال
train station
U
ایستگاهقطار
station platform
U
سکویایستگاه
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
station house
U
ایستگاه راه اهن
station house
U
مرکزکلانتری
station house
U
ایستگاه کلانتری
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
station car
U
اتومبیل استیشن
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer station
U
محل انتقال افراد
to station oneself
U
مقیم شدن
to station oneself
U
جا گرفتن
To marry below ones station.
U
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
telephone station
U
تلفن خانه
telephone station
U
جایگاه تلفن
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
subscriber's station
U
مرکز مشترک
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
courier station
U
دفترنامه رسانان
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
change of station
U
انتقال تعویض محل خدمت
change of station
U
تغییر محل ماموریت
central station
U
نیروگاه مرکزی
power station
U
کارخانه برق
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
boat station
U
جای خدمه قایق
blade station
U
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cleaning station
U
پست رفع الودگی ش م ر
cleansing station
U
محل گندزدایی
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
courier station
U
دفتر پیک
courier station
U
مقرر پیک
transformer station
U
پست ترانسفورماتور
converter station
U
پست ترانسفورماتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com