English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
three phase supply network U شبکه سه فاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phase to phase short circuit U اتصال فاز
phase to phase short circuit U اتصال فاز به فاز
phase to phase short circuit U اتصال کوتاه فاز به فاز
sub network U شبکه فرعی
network U شبکه سیم کشی
network U نمودار
network U وابسته به شبکه
network U شبکه توری
network U شبکه
network U اتصال
network U شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
y network U شبکه ستاره
network U اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network U شبکه ارتباطی
switching network U شبکه راه گزینی
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
network communication U ارتباطشبکهای
network structure U ساختار شبکهای
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
network of pipes U شبکه لوله کشی
cooperative network U شبکه همیاری
network server U خدمتگزار شبکه
value added network U ارزش اضافی شبکه
public network U شبکه عمومی
network stracture U ساختار شبکه
two terminal network U شبکه دو قطبی
tree network U شبکه درختی
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
network topology U توپولوژی شبکه
ring network U شبکه حلقهای
ring network U شبکه حلقوی
regional network U شبکه منطقهای
radar network U شبکه ی رادار
network topology U چگونگی استقرار شبکه
network version U نسخه شبکه
closed network U شبکه بسته
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
neural network U شبکه عصبی
bus network U سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
star network U شبکه ستارهای
communication network U شبکه ارتباط
computer network U شبکه کامپیوتری
network topology U جانمایی شبکه
network theory U نظریه شبکه
telephone network U شبکه تلفن
telecommunication network U شبکه مخابرات
telecommunication network U پبکه ارتباطات
company network U شبکه شرکت
company network U شبکه همکار
synchronous network U شبکه همزمان
communication network U شبکه ارتباطی
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
communication network U شبکه مخابراتی
novell network U شبکه نوول
network port U قسمتکارباشبکهاینترنت
four terminal network U شبکه چهار قطبی
distributed network U شبکه توزیع شده
distributed network U شبکه توزیعی
distribution network U شبکه پخش
campus network U شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
hierarchical network U شبکه سلسله مراتبی
local network U شبکه محلی
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
lattice network U شبکه توری منظم
ladder network U شبکه نردبانی
isochronous network U شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
feedback network U شبکه فیدبک
filter network U شبکه ی صافی
fixer network U شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
heterogeneous network U شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
logic network U شبکه منطقی
multistar network U شبکه چند ستارهای
network circuit U اتصال شبکه
network circuit U مدار شبکه
network socket سوکت شبکه [کامپیوتر]
network socket پریز شبکه [کامپیوتر]
research network U شبکه پژوهشی
network chart U نمودار شبکه
network architecture U معماری شبکه
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
network analysis U تحلیل شبکه
network administrator U سرپرست شبکه
despotic network U شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
network analyser U شبکه کاو
multisystem network U شبکه چند سیستمی
network analyser U تحلیل کننده شبکه
client server network U شبکه خدمتگزار- مشتری
frequency dividing network U اتصال مقسم فرکانس
metropolitan area network U شبکه گسترده در مسافت محدود.
high voltage network U شبکه ی فشار قوی
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
frequency dividing network U شبکه تقسیم فرکانس
homogeneous computer network U شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
low voltage network U شبکه ی فشار ضعیف
network interface card U کارت میانجی شبکه
local area network U شبکه ناحیه محلی
local area network U شبکه محلی
local area network U و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local area network U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
network operating system U سیستم عامل شبکه
decentralized computer network U شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
long haul network U شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
multiple access network U شبکه با دسترسی چندگانه
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
wide area network U شبکه گسترده
wide area network U شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
automatic digital network U شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
automatic digital network U شبکه عددی کامپیوتری
local area network U شبکه کوتاه پوشش
star network topology U شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
wide area network U شبکه بلند پوشش
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
systems network architecture U معماری شبکه سیستم ها
automatic voice network U شبکه صوتی خودکار
wide area network U شبکه راه دور
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
passive four terminal network U شبکه چهار قطبی بی اثر
national broadcasting network U شبکهجهانیپخشبرنامه
token ring network U شبکه نشانه حلقهای
distribution by cable network U پخشبوسیلهسیستمکابلی
back end network U اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
Xerox Network System U پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
token bus network U EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
power fed into the distribution network U سیمقدرتمتصلبهشبکهپخشکننده
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
supply U تدارک کردن
supply U ذخیره کردن
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تحویل دادن
supply U بدل
supply U تدارکات ملزومات
supply U اماده کردن
supply U ذخیره
supply U تهیه کردن
supply U تدارکات
supply U تهیه
supply U تامین کردن
supply U منبع
supply U اذوقه
supply U موجودی لزوم
supply U اماده
supply U تولید کردن
supply U تدارک دیدن
supply U عرضه داشتن
supply U رساندن دادن به
supply U رساندن
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
supply and d. U عرضه وتقاضا
supply U عرضه
can you supply our wants? U ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
supply U فراورده
supply U تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U موجودی جایگیرموقتی
supply U تحویل ذخیره
supply U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply U تکمیل کردن
phase in U به ترتیب داخل شدن
out of phase U خارج از فاز
phase out U خارج کردن
phase out U به ترتیب خارج کردن
phase in U داخل کردن
phase U وضعیت
out of phase U ناهم فاز
in phase U همفاز
two phase U دوحالتی
to phase out something U به تدریج موقوف کردن چیزی
to phase out something U اتمام یک سری
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
two phase U دووهلهای
two phase U دو فاز دومرحلهای
three phase U سه فاز
in phase U هم فاز
out of phase U ناهمفاز
phase U طبقه
phase U وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
phase U معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase U مرحله عملیات
phase U وضع
phase U وجه
phase U حالت
phase U مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
phase U دوره
phase U اهله قمر جنبه
phase U صورت
phase-out U اتمام یک سری
phase U مرحلهای کردن
phase U وجهه
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phase U دوره تحول وتغییر
phase U منظر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com