English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (8016 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ethernet U مربوط به استاندارد jeee که بیان کننده روش ارسال سیگنال و پروتکلهای شبکه محلی است
ethernet U متر است
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
ethernet U شبکه سریع کد از فیبر نوری برای اتصال یک گره به دیگر در توپولوژی point to point نقط ه به نقط ه
ethernet U گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
ethernet U شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
ethernet U اترنت
thin Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
thick <idiom> U احمق ،غیر منطقی
thick U با فاصله زیاد از دوسطح
thick U غلیظ سفت
thick U ستبر
thick U کلفت
thick U صخیم
thick U انبوه
thick U گل الود
thick U تیره ابری
thick U گرفته
thick U زیاد
thick U پرپشت
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
to lay it on thick U نصب کردن ساختن
to lay it on thick U قراردادن کارگذاشتن
to lay it on thick U گذاردن
through thick and thin U درهمه حالی
thick warp U نخ تار کلفت
to lay it on thick U فرو نشاندن
He is thick-skinned. U آدم پوست کلفتی است
To be in the thick of some thing . U در کش وقوس کاری بودن
thick weft U نخ پود کلفت
lay it on thick <idiom> U زیاده حداز کسی تمجیدکردن
pour it on thick <idiom> U ماهرانه چاپلوسی کردن از
through thick and thin <idiom> U دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
thick witted U بی ذوق
thick witted U خشک مغز
thick witted U کودن
thick-skinned U پوست کلفت
how thick is the board? U تخته چقدراست
it is centimeters thick U دو سانتیمترکلفتی انست
thick and thin U در هر حال
thick and thin U در دشواری وسهولت
thick and thin U راسخ
how thick is the board? U کلفتی
thick fog U مه غلیظ
thick skinned U پوست کلفت
thick skinned U بی احساس
thick skulled U کودن
thick skulled U خشک مغز
thick with trees U پر از درخت
thick film circuit U مدار غشایی ضخیم
Thick ( sparse , thin ) hair . U موی پرپشت ( کم پشت )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick. گیج است [حواسش پرت است]
Recent search history Forum search
1i was in the middle of a thick law book
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com