Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thermal insulation
U
گرمابندی
thermal insulation
U
عایقکاری در برابرگرما
thermal insulation
U
عایق کاری گرمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insulation
U
عایق گذاری
insulation
U
عایق کاری
insulation
U
عایق
insulation
U
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulation
U
روپوش کشی عایق کردن
insulation measurement
U
سنجش و ازمایش ایزولاسیون
internal insulation
U
ایزولاسیون داخلی
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
insulation of concrete
U
عایق کاری بتن
insulation loss
U
تلف عایق بندی
insulation level
U
سطح ایزولاسیون
insulation defect
U
نقص عایق بندی
insulation defect
U
نقص ایزولاسیون
insulation detector
U
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
insulation fault
U
خرابی نارسانا
insulation fault
U
نقص عایق کاری
insulation fault
U
نقص عایق بندی
insulation indicator
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation resistance
U
مقدار مقاومت نارسانا
insulation resistance
U
مقاومت عایق بندی
winding insulation
U
عایق بندی سیم پیچی
blanket insulation
U
پوششعایق
board insulation
U
عایقتختهای
sound insulation
U
صدابندی
sound insulation
U
عایق صدا
slot insulation
U
عایق شیار
foam insulation
U
عایقاسفنجی
insulation voltage
U
ولتاژ ایزولاسیون
insulation voltage
U
ولتاژ عایق بندی
insulation voltage
U
فشار ازمایش
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
insulation strength
U
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation shielding
U
زره پوش کردن عایق بندی
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
insulation current
U
جریان ایزولاسیون
insulation class
U
کلاس عایق بندی
form insulation
U
عایق کاری قالب
electrical insulation
U
برق بندی
electrical insulation
U
عایق سازی الکتریکی
surface insulation
U
جداکنندهسطح
vinyl insulation
U
عایقوینیلی
insulation class
U
کلاس ایزولاسیون
breaking down of insulation
U
فرو ریختن نارسانایی
air insulation
U
نارساناگری با هوا
grid insulation
U
ایزولاسیون شبکه
humidity insulation
U
نم بندی
moulded insulation
U
عایققالبی
heat insulation
U
عایق کاری حرارتی
humidity insulation
U
اب بندی
insulation board
U
صفحه عایق
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
foam-rubber insulation
U
عایقاسفنجیلاستیکی
insulation breakdown test
U
ازمایش شکست عایق
pipe-wrapping insulation
U
عایققنداقپیچلوله
insulation power factor
U
ضریب قدرت عایق بندی
loose fill insulation
U
عایقخاکریز
insulation power factor
U
زاویه ی تلفات
insulation testing apparatus
U
عایق سنج
sprung strip metal insulation
U
نوارفلزی
sprung strip metal insulation
U
عایقفنری
thermal
U
حرارتی
thermal
U
گرم
thermal
U
گرمایی
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
thermal
U
دمایی
thermal
U
مربوط به گرما
thermal radiation
U
تابش حرارتی
thermal reservoir
U
منبع گرمایی
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal resistor
U
ترمیستور
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
thermal protection
U
محافظت حرارتی
thermal printer
U
چاپگر حرارتی
thermal power
U
توان حرارتی
thermal power
U
مقدار حرارتی
thermal pollution
U
الودگی گرمایی
thermal ionization
U
یونش گرمایی
thermal pollution
U
آلودگی گرمایی
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
thermal scanning
U
غربال گرمایی
thermal waves
U
امواج گرمایی
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
thermal wax
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal switch
U
سویچ حرارتی
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
thermal stress
U
تنش حرارتی
thermal springs
U
چشمههای اب گرم
thermal spring
U
چشمه اب گرم
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
thermal shadow
U
سایه روشن حرارتی
thermal shadow
U
سایههای حرارتی
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
thermal flux
U
شار گرما
thermal dissociation
U
تفکیک گرمایی
thermal devices
U
ابزارهای حرارتی
thermal decomposition
U
تجزیه گرمایی
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal flux
U
شار گرمایی
thermal conductivity
U
رسانندگی گرمایی
thermal conductivity
U
رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermal conductance
U
گرمارسانایی
thermal conductance
U
گرمارسانندگی
thermal capacity
U
فرفیت گرمایی
thermal battery
U
باطری حرارتی
thermal ammeter
U
امپرسنج حرارتی
thermal agitation
U
اغتشاش گرمایی
thermal sensitivity
U
حس دما
thermal effect
U
اثر گرما
thermal effect
U
اثر گرمایی
thermal instability
U
ناپایداری حرارتی
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
thermal gradient
U
گرادیان دما
thermal fatigue
U
خستگی حرارتی
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal expansion
U
انبساط حرارتی
thermal excitation
U
برانگیختگی گرمایی
thermal equilibrium
U
تعادل گرمایی
thermal effects
U
اثرات حرارتی
thermal efficiency
U
راندمان حرارتی
thermal emission
U
تابش حرارتی
thermal energy
U
انرژی گرمایی
thermal enrichment
U
گرمافزونی
differential thermal analysis
U
تجزیه گرمایی تفاضلی
thermal critical point
U
نقطه تبدیل حرارتی
coefficient of thermal expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
internal thermal resistance
U
مقاومت حرارتی داخلی
lattice thermal resistivity
U
مقاومت ویژه گرمایی شبکه
british thermal unit
U
واحد گرمایی بریتانیا
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point
U
نقطه توقف
thermal coefficient of expansion
U
ضریب انبساط حرارتی
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
maximum junction to case thermal impedan
U
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com