English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the valley lies below U ده در پایین است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dry valley , dead valley U خشکرود
valley U گودی شیار
valley U وادی
valley U دره
valley U میانکوه
it verges on a valley U د رکنار درهای واقع شده است
lily of the valley U گل برف
lily of the valley U زنبق الوادی
lily of the valley U موگه بهار
blind valley U کور دره
dead valley U خشکرود
drowned valley U غرق دره
hanging valley U فراز دره
lilies of the valley U موگه بهار
lilies of the valley U گل برف
laced valley U [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
valley board U اب رو درهای
transverse valley U دره تراگذر
transverse valley U دره عرضی
structural valley U دره احداثی
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
silicon valley U دره سیلیکان
longitudinal valley U دره طولی
section of valley U نیمرخ عرضی دره
rift valley U دره نشستی
lilies of the valley U زنبق الوادی
valley cross section U نیمرخ عرضی دره
gable-and-valley roof U سقفسهگوشودرهایمانند
u iron shaped valley U دره یو شکل
lies U وضع
one or other of you lies U یکی از شما دو تن دروغ می گوید
here lies U است
it lies before us U پیش روی ما واقع شده است پیش روی ما است
here lies U در اینجاخوابیده
lies U دروغ
lies U موقعیت چگونگی
lies U موقتاماندن
lies U قرار گرفتن
lies U واقع شدن
lies U سخن نادرست گفتن
lies U ماندن
lies U افتادن
lies U خوابیدن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
lies U کذب
lies U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U :دروغ گفتن
as far as in me lies U انچه از من بر می اید
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
here lies U در اینجا دفن است
white lies U دروغ سفید
the fault lies with him U تقصیر با اوست
it lies beyond his competence U در صلاحیت او نیست
it lies on the east of U در خاور واقع
white lies U دروغ مصلحتآمیز
it lies on the east of U است
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
only death does not tell lies U تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
A pack of lies . U یک مشت دروغ
the remedy lies in this U چاره ان اینست
the rest lies with you U باقی ان با خودتان است
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
that city lies in ruins U ان شهر خراب
love lies bleeding U زلف نوعروسان
love lies bleeding U گل همیشه بهار
that city lies in ruins U است
love lies bleeding U گل تاج خروس
this line lies north U این خط شمالی
this line lies north U جنوبی است
To the best of my ability. For all I am worth . As far as in my lies U تا آنجا که تیغم ببرد
The crime lies heavily on his conscience. U جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
Dont spin such yarns . Dont tell lies. U دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
It's her fault. [She is to blame for it.] [The blame lies with her.] U تقصیر [سر] او [زن] است.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com