English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the scene is laid in paris U جای وقوع
the scene is laid in paris U درپاریس قرارداده شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
i have been to paris U پاریس رفته ام
i have been to paris U پاریس رادیده ام
Paris U فرزند " پریام "
Paris U شهر پاریس
soon after he left for paris سوی پاریس رهسپار شد.
soon after he left for paris U چندی
paris doll U مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
paris blue U یکجور نیل فرنگی
The paris fashions . U مدهای پاریس ( پاریسی )
Both paris and New Yourk . U هم پاریس هم نیویورک
paris opening U گشایش پاریس شطرنج
paris gambit U گامبی پاریس شطرنج
arrived in paris U وارد شدم
paris blue U جوهرابی روشن
plaster of Paris U گچ زنده
plaster of Paris U گچ مجسمه سازی
plaster of Paris U گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
plaster of Paris U گچ پاریس
arrived in paris U وارد پاریس شدم در پاریس
we left for paris U عازم پاریس شدیم
Behind the scene. U پشت صحنه
scene U منظره
scene U جای وقوع
scene U مرحله
scene U چشم انداز
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scene-shifter U فردیکهمرتباازسنتئاتربالاوپائینمیرود
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
primal scene U صحنه اغازین
scene of action U صحنه عملیات
scene of action U صحنه جنگ یادرگیری
to shiftthe scene U عوض کردن صحنه
scene stealer U هنرپیشه خودنما
to screen a scene U در روی پرده نشان دادن
drop scene U پرده جلوصحنه نمایش
scene of destruction U جایگاه خرابیها
drop scene U پرده اخرداستان زندگی
change of scene U تغییرمنظره
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
make the scene <idiom> U به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
far-right extremist scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
Tehran- paris and return ( vice –versa) . U تهران ـ پاریس وبالعکس
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
laid on <past-p.> U منظور شده
laid on <past-p.> U اختصاص داده شده
laid on <past-p.> U تهیه شده
laid on <past-p.> U تعیین شده
to be laid up with something U بیماری گرفتن
to be laid up with something U از چیزی مریض شدن
laid up <idiom> U بستری دررختخواب
laid up U مریضدربسترخوابیده
twice laid U ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
new laid U تازه گذاشته
new-laid U تازه
laid U زمان گذشته و اسم مفعول lay
new-laid U تازه گذاشته
new laid U تازه
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made . U جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
To kick up a row. To raise hell. To make a scene. U داد وبیداد را ؟ انداختن
deep laid U امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
deep laid U موذیانه
hard laid U سفت تابیده
soft laid U نرم تابیده
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
laid up in bed U بستری
laid up in bed U وضع
laid up in bed U وضع طبیعی راه پیچیدگی
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
laid-back U آرام
laid-back U بیشتاب
shroud laid U تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
laid-back U خونسرد
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
cable laid rope U طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
cold laid mixture U اسفالت سرد
I have laid up my car for repairs. U اتوموبیلم را برای تعمیرات خوابانده ام
The jewels were laid out beautifully. U جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
shroud laid rope U طناب چهاربند
dry laid masonry U فکافته خشکه چینی
dry laid masonry U بنائی خشکه چین
shroud laid rope U طناب چهارلا
hawse laid rope U طناب سه لا
I was laid low with the flu. U آنفولانزا من را خیلی ضعیف کرد.
hawse laid rope U طناب سه بند
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
The dust was laid ( settled ) . U گرد وخاک نشست
He laid down his life in the service of his country . U عمرش را درراه خدمت به وطن صرف کرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com