English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thousand and one U هزار ویک
one thousand U یک هزار
thousand and one U بسیار
thousand U هزار
not in a thousand years <idiom> U صد سال آزگار
two thousand tonner U کشتی دو هزار تنی
it is a thousand pities U خیلی حیف است
it is a thousand pities U جای هزار افسوس است مایه بسی تاسف است
two thousand odd U 0002 و خردهای
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
ten thousand U ده هزار
ten thousand U بیور
two thousand odd U 0002 و کسری
two thousand odd U 0002 واندی
to die a thousand deaths U هزار مرگ و میر مردن
I dont have one toman let alone a thousand tomans . U هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
seats U پایه
seats U سکوی استقرار
seats U قسمت میانی زین اسب
seats U حرکت تعادلی
seats U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats U نشیمنگاه مسند
seats U نشیمنگاه
seats U صندلی
seats U جا
seats U جایگزین ساختن
seats U سرین
seats U کفل
seats U نیمکت
seats U مرکز مقر
seats U محل اقامت
seats U جایگاه نشاندن
seats U مقر
country seats U خانهی اربابی
orchestra seats U صندلیارکستر
bucket seats U صندلی یکنفری
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
country seats U خانهی بزرگ روستایی
back to your seats U برگردید بجای خود
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
hall U تالار
hall U سرسرا
hall U عمارت
hall U اتاق بزرگ دالان
arrival hall U سالن ورود
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
reception hall U قسمتپذیرش
prayer hall U قسمتنمازخواندن
hall-house U تالار باز
Egyptian hall U [اتاق عمومی مستطیل شکل]
cloth-hall U بازار
cloth-hall U محل داد و ستد
cyzicene hall U [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
departure hall U سالن ترک کردن
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Egyptian hall U سرسرا
The hall has three exits. U سالن دارای سه خروجی است.
arrival hall U سالن ورود
hall of residence U خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
machine hall U راهرویماشین
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
hall effect U یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect U اثر هال پدیده هال
guild hall U عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
music hall U اطاق ساز ورقص
music hall U سالن موسیقی
town hall U تالار انجمن شهر
town hall U عمارت شهرداری
town hall U کاخ شهرداری
hall mark U دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hiring hall U اژانس یا سازمان کاریابی
City Hall U بلدیه
City Hall U شهرداری
City Hall U ساختمان شهرداری
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
freemasons hall U فراموش خانه
to hall over the couls U سرزنش یا توبیخ کردن
mess hall U سالن غذا خوری سرباز خانه
mass hall U سالن غذاخوری
mass hall U سالن نهارخوری
judgement hall U دادگاه
town hall U تالار شهرداری یا فرمانداری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com