Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
taxation of costs
U
مالیات هزینه دادرسی
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
taxation
U
وضع مالیات
taxation
U
مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
double taxation
U
مالیات مضاعف
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
incidence of taxation
U
اثر مالیات
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
value added taxation
U
مالیات بر ارزش افزوده
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive taxation
U
مالیات نزولی
double taxation
U
مالیات بندی مضاعف
excessive taxation
U
مالیات بندی بیش از حد
direct taxation
U
مالیات مستقیم
burden of taxation
U
بار مالیاتی
direct taxation
U
اخذ مالیات بصورت مستقیم
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
benefit theory of taxation
U
نظریه مالیات بندی بر پایه انتفاع
excess burden of taxation
U
بار اضافی مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
on costs
U
هزنههای ثابت
with costs
U
با هزینه دادرسی
costs
U
خسارت دادرسی
at all
[any]
costs
<adv.>
U
در هر حال
[بی شرط]
with costs
U
بعلاوه هزینه دادرسی
costs
U
هزینه دادرسی
overall costs
U
هزینه کلی
overall costs
U
هزینه کامل
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
storage costs
U
هزینههای انبارداری
standard costs
U
هزینههای نرمال
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
total costs
U
هزینه کامل
spillover costs
U
هزینههای خارجی
standard costs
U
هزینههای استاندارد
running costs
U
پرداختروزانهپول
to carry costs
U
هزینه مرافعه دادن
construction costs
U
هزینه های ساختمان
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
I must get hold of her at all costs.
U
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
wage costs
U
مخارج دستمزد
construction costs
U
هزینه های ساخت و ساز
valuation of costs
U
ارزش گذاری هزینه ها
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
It costs quite a bit .
U
کلی پولش می شود
total costs
U
هزینه کلی
selling costs
U
هزینههای فروش
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
average costs
U
معدل هزینه کل محصولات
building costs
U
هزینههای ساختمان
fixed costs
U
هزینههای ثابت
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
historical costs
U
هزینه اولیه
historical costs
U
هزینه واقعی
holding costs
U
مخارج نگهداری
estimate of costs
U
تخمین مخارج
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
design costs
U
هزینههای طراحی
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
bill of costs
U
صورت هزینه دادرسی
carriage costs
U
هزینه باربری
carriage costs
U
هزینه حمل و نقل
comparative costs
U
هزینههای نسبی
costs arabicus
U
قسط شیرینی
costs of proceedings
U
مخارج عدلیه
costs of proceedings
U
هزینه دادرسی
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
overhead costs
U
هزینههای عمومی
prime costs
U
هزینههای اولیه
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
real costs
U
هزینههای واقعی
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
joint costs
U
هزینه مشترک
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
internalization of costs
U
داخلی کردن هزینه ها
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
joint costs
U
هزینههای مشترک
material costs
U
هزینههای مواد
additional costs
[expenses]
U
هزینه های اضافی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
free of shipping costs
<adj.>
U
حمل رایگان
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
to fix a person with costs
U
هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
free of forwarding costs
<adj.>
U
حمل رایگان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com