English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
target pattern U شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pattern U نقشه شکل
pattern U بطور نمونه ساختن
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern U نقش ونگار
pattern U انگاره نقش
pattern U سرمشق
pattern U الگوقالب
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
to pattern out U نمونه شدن برای
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern U ردیف بندی
pattern U نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern U تقلیدکردن
pattern U همتا بودن
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern U خصوصیات
pattern U خصوصیات فردی
pattern U طرح
pattern U الگو صفات فردی
pattern U نقش
pattern U انگاره
pattern U نقشه ساختن
pattern U طرح ساختن
pattern U بعنوان الگو بکاربردن
pattern U نمونه
pattern U شیوه
pattern U الگو
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
herringbone pattern U طرح جناغی
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
movement pattern U الگوی حرکتی
fallout pattern U شکل ریزش
movement pattern U انگاره حرکتی
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
pattern bombing U بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
pattern generator U مولد تعمیر کار
pattern lady U بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern laying U مین گذاری مدل دار
factor pattern U طرح عاملی
energy pattern U الگوی انرژی
demand pattern U الگوی تقاضا
dispersion pattern U شکل پراکندگی
dispersion pattern U مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
drilling pattern U طرح مته کاری
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
deflection pattern U مستطیل انحراف
effective pattern U منطقه اصابت موثر
effective pattern U منطقه اثر موثر
energy pattern U نقشه انرژی
deflection pattern U مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
pattern laying U مین گذاری طراحی شده
radiation pattern U الگوی تابش
stimulus pattern U طرح محرک
key pattern U زبانه یونانی
test pattern U طرح ازمایشی
punch and pattern U سوراخوحککردن
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
cane pattern U طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
diaper pattern U طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
pattern shop U کارگاه مدل سازی
pattern recognition U الگوشناسی شناسایی الگو
pattern maker U قالب ساز
pattern maker U طرح ساز
pattern making U نمونه سازی
pattern making U مدل سازی
pattern of development U الگوی توسعه
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
pattern plate U صفحه مدل
pattern recognitation U تشخیص الگو
pattern recognition U الگو شناسی
pattern recognition U تشخیص الگو
key pattern U زنجیره یونانی
crosshatch pattern U طرح شطرنجی
activation pattern U طرح برانگیختگی
attack pattern U ارایش تک
antenna pattern U طرح انتشارامواج انتن
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
antenna pattern U انتشار انتن
bit pattern U الگوی ذرهای
attack pattern U الگوی تک
bit pattern U الگوی بیتی
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
controlled pattern U بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
admiralty pattern anchor U لنگر میله دار
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
pattern perception test U ازمون ادراک طرحها
fundamental motor pattern U الگوی بنیادی حرکت
fundamental motor pattern U انگاره بنیادی حرکت
pattern start key U کلیدشروعبافت
weaving pattern brush U مجموعهبرسموجدار
stitch pattern memory U حافظهبافتودوخت
weaving pattern lever U اهرم مجموعهموجدار
developmental motor pattern U الگوی حرکت تکوینی
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
spot pattern test U ازمون طرح نقطه ها
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
basket weave pattern U طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
operational pattern of marks by night U نقشیازعلائممشخصبرایشب
target U پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
target U برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target U هدف فرود هدف شمشیرباز
target U حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
target U نقطه برداشت یا قرائت
target U تخته هدف
target U دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
target U اماج
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U گل
target U سینه حریف
target U سپر
target U حد و مرز
target U سیبل
target U کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
target U مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
target U نشانگاه
target U هدف
target U نشان
target U هدف گیری کردن
target U تیر نشانه
target U هدف مشخص
target U هدفی که می خواهید به آن برسید
known target U هدف معلوم
known target U هدف شناخته شده یا مشخص
on target U روی هدف
on target U بالای اماج زمان روی هدف
target point U تیر نوک تیز
target of opportunity U هدف ناگهانی
target of opportunity U هدف انی
target overlay U کالک اماج
target overlay U کالک هدفها
target profit U سود مطلوب
target profit U سود مورد نظر
target price U قیمت موردنظر
target price U قیمت مورد نظر
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
target market U بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target echo U علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
target folders U پوشههای پرونده هدف پوشه اطلاعات هدف
target grid U شبکه هدف
target grid U مختصات هدف
target indications U عناصر هدف
target indications U اطلاعات مربوط به هدف
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
target language U زبان هدف
target language U زبان مقصود
target list U لیست هدفها
target list U لیست اماجها
target program U برنامه مقصود
target programm U برنامه هدف
triplane target U هدف کش زیرابی
time on target U زمان روی هدف
time on target U اتش زمان روی هدف
time on target U زره
time over target U زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
target-oriented <adj.> U هدف گرا
To hit the target. U بهدف خوردن
soft target U هدفبدوندفاع
target areas U ناحیههدف
target program U برنامه هدف
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
target range U برد هدف
target range U مسافت هدف میدان تیر مشقی
target rifle U تفنگ مشقی
target-oriented <adj.> U هدف دار
target-oriented <adj.> U مقصد گرا
target rifle U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
target round U یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target routine U روال هدف
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
target system U سیستم هدفها
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
transient target U هدف متحرک
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
crossing target U هدف متحرک
pinpoint target U هدف نقطهای
pinpoint target U هدف دقیق تعیین شده
planned target U هدف طرح ریزی شده
planned target U اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
point target U هدف کوچک
point target U اماج نقطهای
record as target U اماج را ثبت کنید
record as target U ثبت کردن بعنوان هدف
record as target U ثبت اماج
scheduled target U اماج طبق برنامه
silhouette target U ادمک
silhouette target U هدف مصنوعی هیولای هدف
silhouette target U سایه هدف
opportunity target U هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
opportunity target U هدف ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com