Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
system generation
U
ایجاد سیستم
system generation
U
تولید سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
generation
U
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generation
U
ایجاد
generation
U
چاپ کردن عکس
generation
U
زایش
generation
U
تولید نیرو
generation
U
تولید
generation
U
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
first generation
U
اولین سری
first generation
U
اولیه
first generation
U
سری اول
third generation
U
نسل سوم
generation
U
تولید کردن
generation
U
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation
U
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
generation
U
جدیدترین نوع فناوری
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation
U
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation
U
ساخت
generation
U
افرینش گسترش
from generation to generation
U
نسلا" بعد نسل
fifth generation
U
نسلپنجمکامپیوتر - نسلهوشمصنوعی
generation
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generation
U
نسل
second generation computers
U
کامپیوترهای نسل دوم
second generation computer
U
کامپیوتر نسل دوم
succeeding generation
U
نسل بعدی
generation of oscillations
U
تولید نوسان
spontaneous generation
U
خلق الساعه
spontaneous generation
U
پیدایش خودبخود
spontaneous generation
U
بطیب خاطر
spontaneous generation
U
بی اختیار
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation gap
U
شکاف نسلها
third generation computers
U
کامپیوترهای نسل سوم
they muliplied by generation
U
با زاد و ولدزیاد شدند
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computers
U
کامپیوترهای نسل اول
report generation
U
گهارش زایی
fifth generation computers
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
report generation
U
تولید گزارش
fifth generation computers
U
کامپیوترهای نسل پنجم
generation of current
U
تولید جریان
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
gas generation
U
تولید گاز
high tension generation
U
تولید فشار قوی
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
fourth generation computer
U
کامپیوتر نسل چهارم
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
generation data set
U
مجموعه دادههای تولیدی
magnetic field generation
U
تولید میدان مغناطیسی
impluse voltage generation
U
تولید فشار ضربهای
diesel driven generation set
U
دستگاه محرکه دیزلی
grid bias voltage generation
U
تولید ولتاژ بایاس شبکه
linear system
[system of linear equations]
U
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of
U
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system
U
سامانه
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
value system
U
نظام ارزشها
c.g.s. system
U
دستگاه سگث
p system
U
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system
U
نظم منظومه
system
U
مجموعه سازمان
system
U
منظومه
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
سیستم
system
U
سلسله
system
U
همست
system
U
همستاد روش
system
U
روش اصول
system
U
سلسله رشته
system
U
نظام
system
U
دستگاه
system
U
جهاز
system
U
سازمان
system
U
تشکیلات
system
U
نظام سیستم
system
U
طریقه
system
U
رشته دستگاه
system
U
طرز روش
system
U
طرز اسلوب
system
U
سازگان
system
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
U
ترتیب
system
U
نظم ترتیب
system
U
اصول وجود
system
U
قاعده رویه
system
U
اسلوب
system of forces
U
دستگاه نیروها
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system
U
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
interphone system
U
سیستم تلفنی
system mangement
U
مدیریت سیستم
interactive system
U
سیستم فعل و انفعالی
system of units
U
دستگاه یکانها
vantilating system
U
سیستم تهویه
information system
U
سیستم اطلاعات
system of ventilation
U
سیستم تهویه
information system
U
سیستم اطلاعاتی
system overhead
U
بالاسری سیتم
system of units
U
دستگاه واحدها
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
system overhead
U
مازاد سیستم
integrate system
U
سیستم مجتمع
irrigation system
U
شبکه ابیاری
isolated system
U
سیستم منزوی
lymphatic system
U
دستگاه لنفاوی
system generator
U
مولد سیستم
magnet system
U
سیستم اهنربایی
magnetic system
U
سیستم مغناطیسی
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system of units
U
سلسه احاد
system flowchart
U
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
system floder
U
مخزن سیستم
management system
U
سیستم مدیریت
management system
U
سیستم اداره
system file
U
فایل سیستم
system implementation
U
پیاده سازی سیستم
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
system log
U
شرح ماوقع سیستم
system loader
U
بارکننده سیستم
system library
U
کتابخانه سیستم
limbic system
U
دستگاه کناری
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system interrupt
U
وقفه سیستم
system international
U
سیستم بین المللی
system installation
U
نصب سیستم
market system
U
نظام بازار
system planning
U
طرح ریزی سیستم
text system
U
سیستم متن
system's design
U
طرح سیستم
system's design
U
ساختمان سیستم
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
system unit
U
محفظه سیستم
system time
U
ساعت سیستم
hexagonal system
U
دستگاه شش گوشهای
system time
U
زمان سیستم
system testing
U
ازمایش سیستم
system test
U
ازمون سیستم
system study
U
مطالعه سیستم
system's design
U
مدل سیستم طرزساخت سیستم
tandem system
U
سیستم دو پشته
giorgi system
U
دستگاه جورجی
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
telephone system
U
سیستم تلفن
tectopulvinar system
U
دستگاه بامی- پروانهای
freshwater system
U
سیستم لوله کشی اب شیرین
tax system
U
نظام مالیاتی
target system
U
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system
U
سیستم هدفها
geniculostriate system
U
دستگاه مخطط زانویی
geocentric system
U
دستگاه زمین مرکزی
system standard
U
استانداردسیستم
system standard
U
معیار سیستم
system software
U
نرم افزار سیستم
system programmer
U
برنامه نویس سیستم
ignition system
U
سیستم احتراق موتور
illuminating system
U
سیستم روشنایی
incentive system
U
نظام تشویقی
indeterminate system
U
سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system
U
آن قابل پیش بینی نیست
system program
U
برنامه سیستم
induction system
U
سیستم مکش
system programming
U
برنامه نویسی سیستم
hydraulic system
U
سیستم هیدرولیک
system security
U
حفافت سیستم
system resource
U
وسیله سیستم
system resource
U
منبع سیستم
system resolution
U
تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
system prompt
U
اعلان سیستم
system programs
U
برنامههای سیستم
household system
U
نظام خانوادگی
household system
U
نظام تولیدخانوادگی
system priorities
U
تقدم های سیستم
maroczy system
U
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
open system
U
سیستم باز
physiocratic system
U
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
swiss system
U
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
planetary system
U
سیستم خورشیدی
planetary system
U
شمسی
planning system
U
نظام برنامه ریزی
point system
U
شرط بندی براساس امتیاز
swiss system
U
سیستم سویس
polyphase system
U
دستگاه چندفاز
supervisory system
U
سیستم نافر
power system
U
شبکه نیرو
power system
U
سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system
U
دستگاه یکانهای عملی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com