Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronous transmission
U
مخابره همگام
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchronous
U
همگام
synchronous
U
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
synchronous
U
حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
synchronous
U
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous
U
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
synchronous
U
پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
synchronous
U
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
synchronous
U
هم زمان
synchronous
U
همگاه واقع شونده بطور هم زمان
synchronous
U
همزمان
synchronous
U
هماهنگ
synchronous
U
سنکرون
synchronous
U
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous alternator
U
مولد جریان متناوب سنکرون
synchronous circuit
U
مدار همگام
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
self synchronous devices
U
دستگاههای همگرد
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
synchronous motor
U
موتور سنکرون
synchronous timer
U
تایمر سنکرون
synchronous system
U
سیستم همگام
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous operation
U
عمل همگام
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous sight
U
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
synchronous material
U
ماده مصنوعی
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous machine
U
ماشین همگام
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous multiplexor
U
تسهیم کننده همگام
synchronous converter
U
تبدیلگر دو جانبه
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous device
U
دستگاه همگام
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous generator
U
ژنراتور سنکرون
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
three phase synchronous motor
U
موتور سنکرون سه فاز
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
inductor type synchronous generator
U
ژنراتور مولدسنکرون نوع اندوکتور
inductor type synchronous generator
U
توربوژنراتور
transmission
U
خطای ناشی از اختلال در خط
transmission
U
فرافرستی
transmission
U
گیربکس
transmission
U
جعبه دنده
transmission
U
مخابره کردن
transmission
U
ارسال کردن
transmission
U
مخابره
transmission
U
انتقال
transmission
U
ارسال پیام
transmission
U
سخن پراکنی
transmission
U
فرافرستادن
transmission
U
فرا فرستی
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission
U
ارسال
transmission
U
مخابره مخابرات
transmission
U
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission
U
مخابرات ارسال
transmission
U
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission
U
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
transmission
U
ارسال داده یک بیت در هر زمان
transmission
U
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission
U
عبور
transmission
U
تراگسیل
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
U
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
asynchronous transmission
U
مخابره غیرهمزمان
isochronous transmission
U
ارسال داده آسنکرون روی خط سنکرون
transmission shaft
U
شفت گیربکس
transmission grating
U
شبکه عبور
transmission rate
U
نرخ مخابره
transmission rate
U
سرعت مخابره
transmission ratio
U
نسبت تبدیل جعبه دنده
transmission security
U
تامین ارسال پیام
transmission security
U
تامین ارسال
transmission security
U
تامین مخابره
transmission shaft
U
محور انتقال
transmission system
U
سیستم انتقالی
transmission system
U
دستگاه انتقالی
transmission tower
U
برج انتقال
video transmission
U
ارسال ویدئویی
wireless transmission
U
انتقال بی سیم
worm transmission
U
گیربکس با چرخ دنده حلزونی
electricity transmission
U
انتقالالکتریسیته
transmission oil
U
روغن جعبه دنده
transmission of sound
U
انتقال یاعبورصدا
transmission case
U
جعبه دنده
transmission case
U
گیربکس
transmission dynamometer
U
توان سنج انتقالی
transmission error
U
خطای مخابره
transmission facility
U
وسیله انتقال
transmission factor
U
ضریب عبور
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
transmission grease
U
گریس جعبه دنده
transmission system
U
شبکه انتقال
transmission limit
U
محدوده فرافرستی
transmission line
U
خط مخابرهای
transmission line
U
خط انتقال
transmission line
U
سیم انتقال
transmission cable
U
کابلانتقال
energy transmission
U
انتقال انرژی
polar transmission
U
مخابره قطبی
positive transmission
U
پخش مثبت
power transmission
U
انتقال انرژی
power transmission
U
انتقال قدرت
serial transmission
U
ارسال سری
serial transmission
U
مخابره سری مخابره نوبتی
simplex transmission
U
مخابره ساده
social transmission
U
انتقال اجتماعی
end of transmission
U
انتهای مخابره
parallel transmission
U
ارسال موازی
image transmission
U
انتقال تصویر
four speed transmission
U
گیربکس چهاردور
light transmission
U
انتقال نور
heat transmission
U
انتقال گرما
negative transmission
U
پخش منفی
neutral transmission
U
مخابره خنثی
information transmission
U
انتقال اطلاعات
parallel transmission
U
مخابره موازی
parallel transmission
U
انتقال موازی
duplex transmission
U
مخابره دو رشتهای
duplex transmission
U
مخابره دورشتهای
asynchronous transmission
U
مخابره ناهمگام
asynchronous transmission
U
انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
asymmetric transmission
U
روش ارسال داده که در مودم های سریع استفاده میشود
analog transmission
U
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
analog transmission
U
مخابره قیاسی
afferent transmission
U
هدایت اورانی
digital transmission
U
انتقال دیجیتالی
epicyclic transmission
U
جعبه دنده اپی سیکلیک
epicyclic transmission
U
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
data transmission
U
مخابره داده
data transmission
U
ارسال داده
error transmission
U
ارسال خطا
data transmission
U
مخابره داده ها
digital transmission
U
مخابره دیجیتال
digital transmission
U
انتقال رقمی
transmission level meter
U
دستگاه اندازه گیری سطح انتقال پگل مسر
end of transmission block
U
خاتمه ارسال بلاک
high frequency transmission
U
انتقال فرکانس بالا
gear transmission ratio
U
نسبت دنده گیربکس
half duplex transmission
U
مخابره دو نیم رشتهای
tubular transmission shaft
U
لوله کاردان
transmission/reception of messages
U
انتقالپیام
variable speed transmission
U
گیربکس پلهای
Hertzian wave transmission
U
انتقالموجافقی
transmission of the electric current
U
انتقالفوریالکتریکی
transmission/reception of messages
U
دریافت
velocity of energy transmission
U
سرعت انتقال انرژی
tubular transmission shaft
U
محور انتقال لولهای
integrate transmission line
U
خط انتقال مجتمع
overhead transmission line
U
خط انتقال هوایی
transmission electron micrograph
U
ریزنگار انتقال الکترون
start stop transmission
U
مخابره قطع و وصلی
integrate transmission system
U
سیستم انتقال مجتمع
digital data transmission
U
ارسال دیجیتالی داده
balanced transmission line
U
سیم انتقال متقارن
automobile gear transmission
U
گیربکس اتومبیل
vestigial sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
oil hydraulic transmission
U
گیربکس هیدرولیکی
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
maximum light transmission
U
انتقال نور حداکثر
transmission oil pump
U
پمپ روغن جعبه دنده
end of transmission block
U
انتهای بلاک مخابره
asymmetrical sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
internal transmission factor
U
ضریب انتقال داخلی
line transmission error
U
خطای انتقال
main transmission shaft
U
محور انتقال اصلی
high tension transmission line
U
خط انتقال فشار قوی
high voltage transmission line
U
خط انتقال فشار قوی
piv variable speed transmission
U
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
high-tension electricity transmission
U
امتدادبلندناقلالکتریسیته
high tension transmission tower
U
دکل انتقال فشار قوی
transmission of the rotary motion to the rotor
U
ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
d.c. high tension power transmission
U
انتقال فشار قوی دی . سی .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com