English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
switch gear cabinet U شالت شرانک
switch gear cabinet U قفسه کلیدها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
switch gear U وسیله اتصال
cabinet U قفسه
cabinet U کابینه
cabinet U هیات دولت
cabinet U اطاقک
cabinet U گنجه
cabinet U جعبه کشودار
cabinet U کابینه هیئت دولت
cabinet U هیئت وزرا اطاقک
cabinet U کابینت
cabinet U اطاق کوچک
cabinet U اطاقک کوچک
cabinet U کابینه کمد
cabinet soildarity U وحدت کابینه
cabinet reshuffle U ترمیم کابینه
cabinet-window U ویترین
cabinet prejection U نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
cabinet government U حکومت حزب حائز اکثریت
cabinet council U جلسه هیات وزیران
cabinet clamp U گیره قفسه
vanity cabinet U کابینتوسایل
stationery cabinet U کابینتثابت
display cabinet U بوفه
cocktail cabinet U بوفهمخصوصمشروب
kitchen cabinet U اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
cabinet-maker U فرنگی ساز
cabinet-maker U قفسه ساز
cabinet-makers U مبل ساز
cabinet-maker U مبل ساز
cabinet-makers U قفسه ساز
cabinet-makers U فرنگی ساز
first aid cabinet U قفسه کمکهای اولیه
filing cabinet U قفسهنگهداریفایلها
cabinet maker U فرنگی ساز
hot cabinet U قفسه گرما
coalition cabinet U کابینه ائتلافی
cabinet maker U مبل ساز
cabinet maker U قفسه ساز
wall mounting cabinet U قفسه دیواری
index card cabinet U کابینتکارتفهرستدار
lateral filing cabinet U محفظهفایلهایجانبی
wall mounting cabinet U قفسهای که روی دیوار نصب میشود
film drying cabinet U مخزنخشککنندهعکس
glass-fronted display cabinet U بوفه
to go out of gear U مختل شدن ازکارافتادن
to go out of gear U خراب شدن
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
to gear up U باعوض کردن دنده تندکردن
gear U جعبه دنده
gear U انتقال دادن
to gear down U باعوض کردن دنده کندکردن
gear U کردن اماده کارکردن
in gear U اماده حرکت
in gear U اماده
gear in U درگیری دو چرخ دنده
out of gear U ازهم سواشده
gear in U درگیر شدن
out of gear U ازدنده بیرون افتاده
out of gear U خراب
in gear U دایر
get in gear [get into gear] <idiom> U بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear چرخ دنده
gear مجموع چرخهای دنده دار
gear U اسباب لوازم
gear دنده
gear U افزار
gear U ادوات
gear U پوشانیدن
gear U پوشش دنده دار
gear U الات جامه
gear wheel U چرخ دنده
gear pump U پمپ دندهای
head gear U پوشش سر
gear wheel U چرخ دندانه دار
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear ratio U نسبت چره دنده ها
gear quadrant U ماهک جعبه دنده
gear pump U پمپ روغن دندهای
head gear U روسری
head gear U کلاه تمرین بوکس
bathing gear U لباس شنا [حمام]
pull gear U چرخ دنده بالابر
hoisting gear U چرخ دنده بالابر
high gear U دنده قوی خودرو
herringbone gear U چرخ دندانه جناغی
spiral gear U چرخ دنده حلزونی
helical gear U چرخ دنده حلزونی
gear level U دسته دنده
gear level U تبدیل کردن
gear wheels U چرخ دنده ها
gear box U گیربکس
gear box U جعبه دنده
gear blank U چرخ دنده کار نکرده
gear assembly U مجموعه چرخ دنده ها
gear arrangment U نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
fuse gear U متعلقات فیوز
gear wheels U چرخ های دندانه دار
foxer gear U وسیله تولید صدا
foxer gear U صداساز
four gear drive U گیربکس چهار دنده
gear brake U ترمز سیستم انتقال
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear grinder U ماشین پرداخت چرخ دنده
gear friction U اصطکاک چرخ دنده
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear cutter U دنده تراش
gear cutter U فرز
gear cluster U مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
gear case U پوسته جعبه دنده
gear case U جعبه دنده
flight gear U لباس پرواز
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
steering gear U جعبه فرمان
steering gear U جعبه دنده فرمان
steering gear U دنده سکان
steering gear U دنده فرمان
spur gear U دنده مهمیزی دنده خاردار
spur gear U دنده ملخی
spur gear U چرخ دندانه دار
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
rocker gear U تنظیم جاروبک
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
step up gear U چرخ دنده افزاینده
tumble gear U چرخ دنده واسطه
tumble gear U چرخ واسطه
transmission gear U چرخ دنده انتقال
training gear U گردونه در سمت
timing gear U چرخ دنده میل بادامک
synchromesh gear U گیربکس سنکرون
worm gear U دنده مارپیچی
worm gear U دنده مورب
worm gear U دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear U چرخ دنده حلزونی
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U جعبه دنده تبدیل سرعت
high gear <idiom> U آخر سرعت
gear box U جعبه دنده گیرباکس
gear shift U دسته دنده اتومبیل
gear lever U دسته دنده اتومبیل
low gear U دنده کندکن
loose gear U چرخ دندانه هرزگرد
landing gear U ارابه فرود
landing gear U عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
gear stick U دسته دنده اتومبیل
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
mess gear U جعبه فروف سرباز یا مسافر
planetary gear U چرخ دنده سیارهای
planetary gear U جعبه دنده خورشیدی
planetary gear U دنده خورشیدی
gear cable U کابلچرخدنده
gear housing U پوششچرخدنده
riot gear U نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
mess gear U وسایل نظافت نهارخوری
mess gear U وسایل غذاخوری
sun gear U چرخ دنده خورشیدی
breathing gear U وسیله تنفسی
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
reverse gear U دنده معکوس
compasition gear U چرخ دنده مرکب
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
control gear U دستگاه کنترل
crank gear U چرخ دنده سر میل لنگ
crown gear U چرخ دنده محدب
differential gear U دنده عقب اتومبیل
arrester gear U سیم نگهدارنده
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
change gear U چرخ دندانه تبدیل
breathing gear U ماسک تنفسی
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
bevel gear U دنده کرامویل
bevel gear U دنده مورب
bell gear U چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
beaching gear U سرسره قایق
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
chaffing gear U وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear U وسایل ضد سایش
driving gear U چرخ دنده محرک
exhaust gear U چرخ دندانه خروجی
elevating gear U چرخ دندانه بالابر
elevator gear U گردونه در ارتفاع
fishing gear U اسباب ماهیگیری
external gear U تاج دندانه خارجی
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
worm gear mechanism U مکانیزم چرخ دنده حلزونی
accessory gear box جعبه چرخدنده فرعی
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
automobile gear transmission U گیربکس اتومبیل
steering gear housing U بدنه جعبه فرمان
magnetic gear shift U دسته دنده مغناطیسی
low supercharger gear U دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com