Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swing
U
جنبانیدن
swing
U
چرخ دادن چرخ تاب
swing
U
نوسان
swing
U
جنبش
swing
U
قطردوران قطر گردش
swing saw
U
اره کانهای نوسان دار
swing up
U
درحال تاب خوردن
let it have its swing
U
بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
swing up
U
بدن راازمیله بالاکشیدن
swing
U
تاب دادن
swing
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swing
U
نوسان کردن
swing
U
تاب خوردن
swing
U
چرخیدن
swing
U
تاب نوسان
swing
U
اهتزاز
swing
U
اونگ نوعی رقص واهنگ ان
swing
U
اونگان شدن یا کردن
swing
U
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing
U
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing
U
پیچیدن موازی اسکیها
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
swing bridge
U
پل گردان
swing bridge
U
پل نوسان دار
swing basket
U
سبد ابکشی
swing bucket
U
جراثقال گردان
swing bucket
U
جراثقال نوسان دار
swing from one's heels
U
ضربههای قدرتی
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
boom swing
U
حیطه نوسان
boom swing
U
ناحیه لرزش
compass swing
U
قطب نما انحراف طولی قطب نما
downward swing
U
نوسان رو به پایین
frequency swing
U
انحراف فرکانس
giant swing
U
تاب بلند
giant swing
U
افتاب یا مهتاب
hip swing
U
چرخ جلو روی پارالل
short swing
U
پیچهای با شعاع کم
compass swing
U
چرخش خط محوری
swing gates
U
دریچههای گردان
back swing
U
نوسان به عقب
get in the swing of things
<idiom>
U
به شرایط جدید عادت کردن
swing doors
U
در گردان
swing door
U
در گردان
to make somebody swing
U
کسی را دار زدن
[اصطلاح روزمره]
to make somebody swing
U
بدار آویختن کسی
[اصطلاح روزمره]
swing voter
U
فردیکهبهحزبسیاسیخاصیتعلقندارد
forward swing
U
تاباولیه
voltage swing
U
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
swing roll
U
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
upward swing
U
نوسان به سمت بالا
to swing the lead
U
خود را به ناخوشی زدن
to swing the lead
U
اززیر کار در رفتن
swing half turn
U
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
center swing bridge
U
پل میانگرد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
There is not room no swing a cat .
<proverb>
U
گربه را مجال گذز نیست .
german giant swing
U
افتاب شکسته
grid voltage swing
U
تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
To shake ( swing , roll) ones hips .
U
قر دادن
bell
U
ناقوس
The bell goes at 9 .
U
ساعت 9 زنگ می خورد ( می زنند )
bell
U
زنگ زنگوله
bell
U
زنگ اویختن به
bell
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell
U
زنگ در پایان هر روند بوکس
bell 0
U
فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
bell
U
زنگ
bell a
U
شکل استاندارد انتقال داده توسط تلفن با سرعت 0021بیت در ثانیه
bell bottoms
U
شلواردمپاگشاد
bell brace
U
دکمهسکوت
bell roof
U
سقفناقوسی
alarm bell
U
خطر
bell push
U
دکمهزنگدرخانه
bell book
U
دفتر موتورخانه
bell book
U
دفتر ثبت دستورات موتور
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bell lap
U
اخرین دور مسابقه
bell glass
U
مردنگی
bell gear
U
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
bell crank
U
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
bell conveyor
U
دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
to bell the cat
U
زین برگرگ نهادن
bell-bottomed
U
شلوارپاچهگشاد
bell-ringing
U
بهصدادرآوردنناقوسکلیسا
bell-tower
U
برج بلند
bell-roof
U
بام شیپوری
bell-metal
U
مفرغ
bell-flower
U
حلقه گل
bell-gable
U
ناقوس خانه
bell-cote
U
ناقوس خانه
bell-chamber
U
[اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
bell-cast
U
[لبه ی برجسته بام]
bell-conopy
U
[سقف بعضی از ناقوسها با سنتوری]
bell-cage
U
[ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
bell-arch
U
قوس منحنی
ring a bell
<idiom>
U
یک مرتبه موضوعی را به خاطر آوردن
alarm bell
U
زنگ
bell wether
U
سردسته
The name rings at bell.
U
لین اسم به گوشم آشناست
bell metal
U
مفرغ
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
glss bell
U
مردنگی
bell wether
U
پیش اهنگ گله گوسفندزنگوله دار
hare bell
U
سنبل کوهی
heath bell
U
گل خلنگ
lutine bell
U
زنگ کشتی لوتین
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
muzzle bell
U
شعله پوش شیپوری
muzzle bell
U
دافع دهانه شیپوری لوله توپ
magneto bell
U
زنگ اخبار جریان متناوب
bell wether
U
پیش اهنگ
diving bell
U
الت غواصی
door bell
U
زنگ درخانه
blue bell
U
گزارش جنایت
dumb bell
U
میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
electric bell
U
زنگ اخبار
bell's palsy
U
فلج بل
bell's bund
U
دیوار هدایت کننده اب
bell wire
U
سیم زنگ اخبار
passing bell
U
ناقوس مرگ
passing bell
U
زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
bell metal
U
ترکیب مس و قلع
bell tower
U
برج ناقوس
bell tent
U
چادر قلندری
bell socket
تبدیلی
swimming bell
U
اندام شنا
sleigh bell
U
زنگوله سورتمه
silver bell
U
درخت لعل
bell transformer
U
ترانسفورماتور زنگ اخبار
bell mouthed
U
دهن گشاد
pull the bell
U
ریسمان زنگ رابکشید
pull the bell
U
زنگ را بزنید
bell shaped curve
U
منحنی زنگوله شکل
bell magendie law
U
قانون بل- ماژندی
Bell compatible modem
U
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
bell ringing transformer
U
مبدل زنگ اخبار
bell shaped magnet
U
اهنربای زنگ شتری
single stroke bell
U
زنگ تک ضربه
give the bell a ring
U
زنگ رابرنید
Somebody is ringing the door bell.
U
یکنفر دارد زنگ دررامی زند
i heard the bell ring
U
زنگ را شنیدم که صدا کرد صدای زنگ را شنیدم
bell adjustment inventory
U
پرسشنامه سازگاری بل
bell and hopper arrangement
U
ترتیب قیف و مخروط
level crossing bell
U
زنگخطعبور
bell type distributing gear
U
زنگ کوره بلند
The child of ones old age is a bell hung from ones.
<proverb>
U
بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
bell type annealing furnace
U
کوره التهابی نوع مسدود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com