Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suspension bridges
U
پل معلق
suspension bridges
U
پل اویزان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bridges
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges
U
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges
U
پل زدن
bridges
U
بازی ورق
bridges
U
پل
bridges
U
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridges
U
برامدگی بینی
bridges
U
جسر
bridges
U
اتصال دادن
bridges
U
پل فرماندهی کشتی
bridges
U
پل فرماندهی
bridges
U
compassplatform : syn
bridges
U
پل ساختن
burn one's bridges behind one
<idiom>
U
پلهای پشت سرش راخراب کردن
cable-stayed bridges
U
کابلهایبرقراریپل
types of arch bridges
U
انواعیلها
types of beam bridges
U
قسمتهایتیرپیل
yerkes bridges point scale
U
مقیاس امتیازی یرکیز-بریجز
suspension
U
اب اویز
to be in suspension
U
در حالت تعلیق بودن
suspension
U
وقفه
suspension
U
اتصال
suspension
U
اویز
suspension
U
تعلیق
suspension
U
اویزش
suspension
U
اونگان اندروایی
suspension
U
تعطیل
suspension
U
ایست تعلیق
suspension
U
بی تکلیفی
suspension
U
توقف
suspension
U
اویزان اویزانی
suspension
U
دروایی
suspension
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension
U
معلق کردن
suspension
U
اویزان کردن
suspension
U
اخراج موقت
suspension
U
اندروا
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
suspension wheel
U
چرخ یدک
suspension strap
U
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
suspension ribbon
U
لنت اویزان کردن نشان
suspension ribbon
U
لنت نشان
suspension reinforcement
U
ارماتور معلق
suspension polymerization
U
بسپارش تعلیقی
suspension of vouchers
U
برگرداندن اسناد هزینه
suspension of payment
U
توقف
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
suspension of the game
U
تعویق و تاخیر بازی
magnetic suspension
U
آویزمغناطیسی
That way, it stays in suspension.
U
به این صورت معلق باقی می ماند.
full-suspension
<adj.>
U
کاملا معلق
suspension strut
U
ستونمعلق
suspension spring
U
فنرآویزان
suspension lines
U
خطوطآویزان
suspension file
U
پوشهآویزان
suspension bogie
U
فنربندیبوجی
suspension band
U
نواراتصال
suspension arm
U
اهرم نشانگر
suspension of arms
U
اتش بس
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
four point suspension
U
تعلیق چهارنقطهای
four point suspension
U
اویزش چهارگوش
colloidal suspension
U
تعلیق کلوییدی
catenary suspension
U
اویزش سیم رانش
catenary suspension
U
اویز انداری زنجیرهای
cardanic suspension
U
تعلیق کاردان
suspension bridge
U
پل اویزان
suspension of vouchers
U
معلق کردن اسناد
suspension bridge
U
پل معلق
suspension of arms
U
اتش بس موقت
suspension ladder
U
نردبان اویزان
suspension insulator
U
مقره اویزان
suspension cable
U
کابل معلق
suspension cable
U
کابل اویزان
suspension bucket
U
سطل اویزان
suspension bow
U
رکاب اویزان
spring suspension
U
تعلیق فنری
basket suspension cables
U
کابلآویزانسبد
full-suspension bike
U
دوچرخه کاملا معلق
front axle suspension
U
اویزش یا تعلیق اکسل جلو
lattice suspension bridge
U
پل اویزشی مشبک
front wheel suspension
U
اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
lattice suspension bridge
U
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
cable suspension bridge
U
پل معلق با سیم تابیده
cable suspension bridge
U
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
suspension insulator string
U
عایقسیمهایمتراکم
front wheel suspension
U
تعلیق چرخهای جلو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com