English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
survived U زنده ماندن
survived U باقی بودن
survived U بیشترزنده بودن از
survived U گذراندن
survived U سپری کردن
survived U طی کردن برزیستن
survived U زنده ماندن در رزم باززیستی
survived U جان بدربردن ازخطر
survived U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survived U نجات دادن
survived <past-p.> U جان سالم به در بردن
survived <past-p.> U زنده ماندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the old man survived his son U پیرمرد پس از مرگ پسرش زنده بود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com