English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supporting goods U کالاهای حمایتی
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supporting U تقویت پشتیبانی
supporting U تکفل
supporting U تایید کردن
supporting U اثبات کردن
self-supporting U خودکفا
supporting beam U تیر باربر
supporting range U برد پشتیبانی سلاحها
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
self supporting country U کشور متکی به خود
supporting weapons U جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
supporting oneself U استناد
supporting joist U تیر زیرسری
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
self supporting country U کشور خود کفا
supporting distance U مسافت پشتیبانی
supporting distance U بردپشتیبانی سلاحها
supporting beam U تیر حمال
self supporting tower U برج خود ایستا
deep supporting fire U اتش پشتیبانی در عمق
deep supporting fire U اتش پشتیبانی عمیق
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
goods U کالاها
available goods U کالاهای موجود
goods U کالا
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods U امتعه
goods U اجناس
goods U جنس
knit goods U کش بافت
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods U کالاهای مولد
producer's goods U مواد تولیدی
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
intermediate goods U کالاهای واسطهای
intermediate goods U کالاهای واسطه
investment goods U کالاهای سرمایهای
inwards goods U کالاهای وارداتی
secondhand goods U کالاهای دست دوم
public goods U کالاهای عمومی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
prohibited goods U کالاهای منع شده
prohibited goods U اشیاء ممنوع
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
merit goods U کالاهای مطلوب
narrow goods U کاذی باریک
narrow goods U نوار قیطان
nondurable goods U کالاهای بی دوام
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
order for goods U سفارش کالا
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U perishables
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods U کالاهای تولیدی
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods U حق حبس کالا
mixed goods U کالاهای مختلط
knit goods U کالای کش بافت
merit goods U کالاهای ایده ال
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
white goods U پارچه سفید نخی
white goods U حوله سفید ملافه
yard goods U اجناس ذرعی
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
goods wagon U واگنحملکالا
manufactured goods U کالایکارخانهساز
Contraband goods. U کالای قا چاق
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
substandard goods U اجناس بنجل
transport of goods U رفت و آمد بار
transport of goods U حمل و نقل بار
valuable goods U اشیاء باارزش
valuable goods U اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
smuggled goods U کالای قاچاق
soft goods U کالاهای بی دوام
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
spot goods U کالاهای موجود
spot goods U کالاهای اماده تحویل
staple goods U کالای بسیار ضروری
stolen goods U اموال مسروقه
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods U مال مسروقه
stolen goods U کالای مسروقه
substitute goods U کالاهای جانشین
the goods in question U کالای موردبحث
to boycott goods U تحریم کردن کالا
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
durable goods U کالاهای بادوام
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
consumption goods U کالاهای مصرفی
consumer's goods U کالای مصرفی
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
complementary goods U کالاهای مکمل
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
common goods U کالای مورد نیاز عموم
consumer goods U اشیاء مصرفی
luxury goods U کالاهای تجملی
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods U قماشهای زنانه
discount of goods U تخفیف روی کالا
consumer goods U کالاهای مصرفی
goods trains U قطار حمل کالا
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
d. in second hand goods U دست فروش
d. in second hand goods U سمسار
collective goods U پارک و غیره
collective goods U مانند جاده
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods U فهرست تجارتی
bill of goods U صورت کالا
attractive goods U کالاهای جذاب
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
acceptance of goods U قبول کردن کالا
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
business goods U کالای تولیدی
capital goods U کالاهای سرمایهای
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods U کالاهای جمعی
collection of goods U دریافت کالا
checking of goods U بررسی امتعه
carriage of goods U حمل و نقل کالا
capital goods U دارایی ثابت
consumer goods U کالای مصرفی
goods afloat U کالای در راه
dry goods U اجناس خشک
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
heavy goods U کالاهای سنگین
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای دریافتی
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods intake U کالاهای دریافتی
goods on consignment U کالاهای امانی
handling of goods U جابجایی کالا
handling of goods U جابجایی امتعه
household goods U her by girl married anewly to given parents جهیزیه
heavy goods U ماشین الات سنگین
heavy goods U محصول صنایع سنگین
hazardous goods U امتعه خطرناک
hazardous goods U کالاهای خطرناک
hard goods U اجسام سخت
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
dry goods U خشکبار
goods train U قطار باربری
goods receiving U کالاهای دریافتی
finished goods U کالاهای اماده فروش
final goods U کالا برای مصرف نهائی
finished goods U کالاهای ساخته شده
fate of goods U وضعیت کالا
fancy goods U کالاهای تجملی
goods train U قطار حمل کالا
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
goods trains U قطار باربری
final goods U کالای نهائی
goods in transit U کالاهای عبوری
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
goods in pledge U کالای گروی
goods and services U کالاها و خدمات
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
goods traffic [British E] U رفت و آمد بار
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
The goods were shipped by air . U کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
transportation of goods [American E] U رفت و آمد بار
goods traffic [British E] U حمل و نقل بار
He swore to having paid for the goods . U قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
transportation of goods [American E] U حمل و نقل بار
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
handing stolen goods U اخفاء مال مسروقه
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
receiver of stolen goods U مال خر
mass production of goods U تولید انبوه کالا
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
mass production of goods U تولید توده وار کالا
cost of goods purchased U قیمت تمام شده کالای خریداری شده
bogie goods van U واگنحملکالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com