English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summary U خلاصه
the above was a summary U مراتب فوق
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
summary U اختصاری
summary U خلاصه مختصر
summary U خلاصه وضعیت
summary U مختصر
summary U موجز اختصاری
summary U ملخص
summary U انجام شده بدون تاخیر
summary U باشتاب
intelligence summary U خلاصه وضعیت اطلاعاتی
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
summary card U کارت خلاصه
summary conviction U حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
summary court U دادگاه بدوی
summary jurisdictions U محاکمات اختصاری
summary trial U محاکمه اختصاری
intelligence summary U خلاصه اطلاعاتی
judgment U قضاوت
judgment by d. U حکم غیابی
d. of judgment U روز داوری
judgment U دادنامه
judgment U حکم
judgment U رای
judgment U فتوی
judgment U داوری دادرسی
value judgment U داوری ارزشی
d. judgment U حکم صریح یا روشن
daily movement summary U خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
summary of monthly statement U خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
daily position summary U خلاصه وضعیت محل کشتیهادر روی اب
enforceable judgment U رای قطعی
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
foreign judgment U رای دادگاه خارجی
declaratory judgment U حکم اشعاری
ex parte judgment U حکم غیابی
arrest of judgment U سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
absolute judgment U قضاوت مطلق
reversal of judgment U فسخ رای
reversal of judgment U نقض حکم
foreign judgment U حکم دادگاه خارجی
judgment by default U حکم غیابی
judgment debt U محکوم به مالی
judgment on technicalities U حکم شکلی
judgment by defult U حکم غیابی
object of judgment U محکوم به
pass a judgment U حکم دادن
pass a judgment U رای دادن
pocket judgment U سند قطعی لازم الاجرا
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pronouce a judgment U رای دادن
enforcement of a judgment U اجرای حکم
pronouce a judgment U حکم دادن
judgment on procedural matters U حکم شکلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com