English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strip alert U اماده باش 5 دقیقهای
strip alert U اماده باش روی باند فرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alert U اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alert U اماده باش
alert U اعلام خطر اژیرهوایی
alert U گوش بزنگ
on the alert U گوش بزنگ
on the alert U موافب
alert U موافب زیرک
alert U هوشیار
alert U بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alert U به گوش
alert U مراقب
alert U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alert U وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert U پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
red alert U حالت آماده باش
alert box U پنجره یا جعبه هشدار
airborne alert U اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
air alert U اماده باش هوایی
alert station U ایستگاه اماده باش
alert station U ایستگاه اعلام خطر
deck alert U اماده باش عرشه
deck alert U حالت اماده باش در روی عرشه
state of alert U وضعیت اماده باش یکان
state of alert U وضعیت هوشیاری
ramp alert U اماده باش روی رمپ
state of alert U وضعیت امادگی
ground alert U اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
ground alert U اماده باش زمینی هواپیماها
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
red alert U آژیر خطر فوری
To keep ones ear to the ground . To be on the alert . U گوش بزنگ بودن
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
to strip something off U کندن [پوست]
to strip something off U درآوردن [ملافه از لحاف]
to strip something off U کندن پوست [میوه]
to strip something off U کندن پوست [درخت]
strip U ماده طولانی نازک
strip U بند
strip U حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
strip U سطح پیست شمشیربازی
strip U پاک کردن
strip U نمایش که یک خط از متن را نشان دهد
strip U کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
strip U نوارسردوشی
strip U نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
strip U لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
strip U باند فرود
strip U قطعه باریک
strip U برهنه کردن
strip U باریکه
strip U چاک دادن تهی کردن
strip U کندن
strip U لخت کردن
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
strip U محروم کردن از
strip U نوار
strip sodding U پوشش نواری چمنی
strip footing U شالوده نواری
strip mosaic U نوار موزاییک عکس هوایی
strip fuse U فیوز نواری
titling strip U قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
strip footing U شالودههای نواری
wide strip U نوار پهن
phosphor strip U نوار فسفر
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip lighting U نوعیسیستمروشنایی
strip club U باشگاهرقصStriptease
friction strip U نوارآتشزن
flooring strip U کفپوش
air strip U باند فرود یاپرواز
fuse strip U فیوز نواری
felt strip U نوار نمدی
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
landing strip U باند فرود
comic strip U کارتون
central strip U نوار میانی
central strip U جداکننده جهات
film strip U نوار فیلم
film-strip U نوار فیلم
comic strip U فیلمهای نقاشی شده
air strip U فرودگاه
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
photographic strip U نوار عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
mine strip U نوار مین
fuse strip U نوار بسیار باریک ذوب شونده فیوز
mine strip U باند مین گذاری
shutdown strip U منطقه بعد از خط پایان که رانندگان از سرعت خود می کاهند
air strip U باند فرودگاه
mica strip U باریکه میکا
strip mining [American E] U استخراج معدن روباز
wide strip mill U دستگاه نورد نوار پهن
narrow strip mill U نورد نوار باریک
to strip the paint off the wall U رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
opencast strip mine U قالببازخطمعدن
hot rolled strip U باریکه نورد شده داغ
fusible metal strip U نوار فلزی ذوب شونده
To undress . to strip one self naked . U لخت شدن
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
magnetic strip card U کارت نوار مغناطیسی
fuse mounting strip U نوار باریک فیوز
strip chart recorder U ثبات نوار کاغذی
hot strip mill U مسیر نورد گرم
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
sprung strip metal insulation U نوارفلزی
sprung strip metal insulation U عایقفنری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com