English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stores U ذخایر
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
convenience stores U خواربار فروشی کوچک
stores manager U مدیر انبارها
second hand stores U سمساری
sea stores U فروشگاه دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
multiple stores U فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
department stores U فروشگاه بزرگ
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
chain stores U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
army stores U فروشگاه ارتش
consumable stores U مواد فاسد شدنی
consumable stores U materials consumable :syn
to have a look round [around] the stores [American E] U برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com