English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6779 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stair thread U کف پله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
stair U پله
stair well U اشکوب
stair U مرتبه درجه
stair U پله کان
stair U نردبان
altar-stair U [بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
Imperial Stair U پله باشکوه
Imperial Stair U پله شاهانه
dextral stair U [پله های مدور در راست و چپ]
stair rod U گیره فرش [از این گیره های برنزی جهت نگهداری فرش های کناره در پله ها و یا آویزان کردن فرش استفاده می کنند.]
bottom stair U پلهپایین
stair carpet U فرش راه پله
stair rod U نرده راه پله
stair stepping U روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
step stair U پله
stair towers U برجهای پله دار
stair towers turrets U کلیسا
stair towers turrets U برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
double-return stair U پله های دوتایی
thread U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread U فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread U ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
thread U پیچ کردن
thread U نخ یاقیطان
thread U دنده پیچ
thread U نخ کشیدن به
thread U بند کشیدن
thread U نخ کردن
thread U رشته
thread U رگه
thread U شیار برجستگی
thread U رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread U قیطان
thread U ریسمان
thread U نخ
thread U موجی کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U سیم
thread U مثل نخ باریک شدن
thread U دندانه
thread U رشته رشته شدن
thread U دنده دار کردن مارپیچ
warp thread U تارشیاری
weft thread U ریسمانتاریشکل
thread take-up lever U اهرم بالا-پائینبرندهنخ
thread guide U راهنماینخ
rubber thread U ریسمانلاستیکی
thread trimmer U آرایندهنخ
thread fineness U [ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
thread fineness U نمره نخ
thread fineness U ظرافت نخ
thread count U [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread bare U فرش کهنه
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
sewing thread U نخ خیاطی
hang by a thread <idiom> U
death thread U تهدید به مرگ
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
trapezoidal thread U دندههای ذوزنقهای
inside thread U مارپیچ داخلی
gold thread U گلابتون زر
external thread U دنده خارجی
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread U جهت پیچ
direction of thread U سوی پیچش پیچ
cut a thread U پیچ تراشیدن
butterss thread U شیار اره
angular thread U پیچ تحت زاویه
air thread U لعاب خورشید
air thread U مخاط شیطان
inside thread U دنده داخلی قلاویز
angular thread U پیچ وی شکل
mercury thread U مارپیچ جیوهای
thread the needle U پاس دقیق از بین مدافعان
thread tap U قلاویز
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
acme thread شیار ذوزنقه ای
screw thread U پای پیچ
screw thread U حدیده
nut thread U پیچ مهره
Our life is hanging by a thread . U زندگی مابه تار مویی بند است
thread rubber separator U میانگیر نخدار
left hand thread U پیچ چپ گرد
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com