Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
staging
U
چوب بست
staging
U
اسکلت
staging
U
رانندگی کالسکه
staging
U
نمایش
staging
U
برصحنه اوری
staging
U
باکالسکه سفر ردن
staging
U
تمرین اب خاکی
staging
U
تمرین کردن
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
staging
U
سوار کردن جا دادن
staging
U
اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
staging
U
سکوی کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
staging light
U
چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
staging area
U
فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
staging area
U
منطقه سوار شدن
staging area
U
منطقه شروع عملیات
staging area
U
منطقه عملیاتی
staging post
U
محلآمادهسازی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com