English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
squash U له کردن
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
squash U پرتاب بدون تحرک زیاد
squash U کدو مسما
squash U کدو کدوی رشتی
squash U شربت نارنج افشره نارنج
squash U کوبیدن ونرم کردن خفه کردن
winter squash U کدوی حلوایی
winter squash U کدوی اسلامبولی
winter squash U کدوی زرد
autumn squash U گمک
squash ball U توپاسکوآش
squash racket U راکداسکوآش
squash rackets U یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
squash court U زمین بازی اسکواش
lemon squash U شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
tennis U تنیس
table tennis U پینگ پنگ
table tennis U تنیس روی میز
table tennis U بازی پینگ پنگ
tennis ball U توپتنیس
tennis player U بازیکنتنیس
tennis racket U راکدتنیس
lawn tennis U بازی تنیس روی چمن
tennis elbow U اسیب ارنج
tennis shoe U تنیس کفش کتانی
court tennis U تنیس داخل سالن
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
tennis court U زمین تنیس
tennis court U 07/32 در59/01 متر
tennis shoe U کفش
lawn tennis U تنیس روی چمن
tennis grip U طرز گرفتن راکت تنیس
tennis set U یک دور مسابقه تنیس
We mark out the tennis court. U زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
table tennis ball U گیرهقفلمیز
table tennis bat U راکدتنیسرویمیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com