Perdic | square toed | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 186 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	square toed U	دارای پنجه مربع
	square toed U	قدیمی مسلک
	square toed U	امل
	square toed U	متروکه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	pigeon toed U	دارای پنجه خمیده بداخل
	four-toed hoof U	چهارانگشت
	two-toed hoof U	سمدوپنجه
	pigeon toed U	دارای پنجه برگشته
	three-toed hoof U	سمسهپنجه
	four-square U	به طور صریح
	four-square U	رک
	four-square U	مصممانه
	square away U	سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
	four-square U	پراراده
	four-square U	با صراحت
	out of square U	خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
	by the square U	درست
	by the square U	مطابق نمونه
	mean square U	یک مربع حسابی
	square away <idiom> U	برنامه ریزی کردن
	on the square U	بدون کجی
	on the square U	بدرستی
	on the square U	بانصاف
	out of square U	کج
	square in U	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
	four-square U	مصمم
	square out U	ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
	four-square U	چهار گوشهی کامل
	four-square U	کاملا مربع
	try square U	گونیای فلزی
	three square U	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
	three square U	بشکل مثلث
	three square U	دارای سه ضلع مساوی
	t square U	خطکش چلیپایی
	four-square U	چهارگوش
	four-square U	رک و راست
	four-square U	بیشیله پیله
	four-square U	استوار
	four-square U	پابرجا
	four-square U	قرص
	four-square U	محکم
	four-square U	صریح
	four-square U	بیرودربایستی
	four-square U	صادق
	four-square U	راستگو
	t square U	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
	by the square U	بدقت
	square U	خانه شطرنج
	square U	برابر
	square U	راست حسینی
	square U	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
	square U	به یک طرف میله وعمود به ان
	square U	مساوی
	square U	گونیا
	square U	چهارگوش کردن مربع کردن
	square U	وفق دادن
	square U	چهار گوش
	square U	مرتب کردن کلاه
	square U	جوردراوردن
	square U	مربع
	square U	عادلانه
	square U	منظم حسابی
	square one <idiom> U	درآغاز
	to square up U	خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
	square U	چارگوش
	square U	بتوان دوم بردن مجذور کردن
	square U	جذر میدان
	square U	گوشه دار
	square U	مجذور
	square U	مربع توان دوم
	all square U	مساوی
	square U	منصف
	square U	واریز کردن
	cross-in-square U	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
	square design U	طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
	weak square U	خانه ضعیف شطرنج
	t mitre the square U	گونیا را فارسی کردن
	t mitre the square U	گوشه نودزینه را نیم کردن
	square radian U	استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
	square bracket U	قلاب
	I cannot square it with my conscience to ... U	من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
	to be back to square one <idiom> U	دوباره به اول داستان رسیدن
	to be back to square one <idiom> U	دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
	to play square U	راست وحسینی بازی کردن
	hollow square U	[گچ بری هرمی رومی]
	weak square U	حفره سوراخ
	weak square U	نقطه ضعف
	word square U	acrostic
	word square U	جدول کلمات متقاطع
	steel square U	گونیای فولادی
	square trowel U	مالهچهاگوش
	square matrix U	ماتریس مربعی [ریاضی]
	set square U	گونیا
	square bracket U	براکت
	square bracket U	کروشه
	square meal U	غذایمقوی
	square sail U	بادبانچهاگوش
	square number U	مربع کامل [ریاضی]
	white square U	خانهسفید
	black square U	خانهسیاه
	square bet U	شرطچهارگوش
	square flag U	پرچممربع
	square move U	حرکت
	square neck U	یقهچهاگوش
	square root of U	جذرعددی
	fair and square <idiom> U	راست وبی پرده
	The Ferdowsi Square . U	میدان فردوسی
	square wood U	چارتراش کردن الوار
	square deal U	باشرف بودن رک وراست
	carpenters try square U	گونیای درودگری
	chi square U	مربع خی
	color square U	مربع رنگ نما
	flight square U	خانه فرار شطرنج
	magic square U	چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
	mean square deviation U	مغایرت
	mean square deviation U	میزان انحراف متداول
	miter square U	گونیا
	mean square deviation U	اختلاف
	root mean square U	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
	square ball U	پاس عرضی
	square base U	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
	square dance U	رقص محلی امریکا
	square dance U	رقص چوبی
	bevel square U	گونیا
	square roots U	ریشه دوم
	betwixt square U	گونیا
	square deals U	تقلب نکردن
	square deals U	باشرف بودن رک وراست
	square root U	جذر
	square root U	ریشه دوم
	square roots U	جذر
	square deal U	تقلب نکردن
	square brackets U	قلابهای گوشه دار
	back square U	گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
	square dome U	چهار طاقی
	square foot U	فوت مربع
	square wood U	بریدن الوار
	square metre U	متر مربع
	square mil U	میل مربع
	square potential well U	چاه مربعی پتانسیل
	square rigger U	نوعی کشتی بادی
	square pyramid U	هرم مربع القاعده
	three square file U	سوهان سه گوش
	square shooter U	ادم درستگار
	square planar U	مسطح مربعی
	square shooter U	باشرف
	square shouldered U	چهارشانه
	square shouldered U	دارای شانه پهن
	square wave U	موج چهار گوش
	square wave U	موج مربعی
	square wave U	موج مربع
	square wave U	باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
	square means second p U	مجذوریعنی توان دوم
	square knot U	گره مربع
	square knot U	گره مربر
	square inch U	اینچ مربع
	square leg U	محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
	square knot U	گره مرکب از دونیم کره
	square matrix U	ماتریس مربع
	square stone U	سنگ بادبر
	square lattice U	شبکه مربعی
	square matrix U	ماتریس مربعی
	square root method U	روش جذرگیری
	root mean square error U	جذر میانگین مجذور خطا
	pound per square inch U	پوند بر اینچ مربع
	triangular set square U	گونیای نقشه کشی
	square law detection U	یکسوکنندگی مربعی
	root mean square velocity U	جذر میانگین مجذور سرعت
	bevel steel square U	نقاله
	ounce per inch square U	اونس اینچ مربع
	square head plug U	انشعابسرچهارگوش
	square-headed tip U	سرچهاگوش
	triangular set square U	گونیای رسم کشی
	chi square test U	ازمون "چی دو "
	chi square distribution U	توزیع مربع خی
	ordinary least square method U	روش حداقل مربعات معمولی
	square root key U	دکمهرادیکال
	black square weakness U	ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
	square pyramidal molecule U	مولکول هرمی مربع القاعده
	weighted least square method U	روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
	He gave me a square deal . U	بامن منصفانه معامله کرد
	bevelled edge square U	زاویه حاده
	square shaft screw of bolt U	میله چارتراش
	square-jawed adjustable spanner	تنظیم دهانه آچار پیچ گوشتی
	square peg in a round hole <idiom> U	شخصی که مناسب کاری نباشد
	His deeds fail to square with his words. U	عملش با حرفش نمی خواند