English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special verdict U تصمیم ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
verdict U رای هیئت منصفه فتوی
verdict U نظر
verdict U قضاوت
verdict U تصمیم هیات منصفه
verdict U رای هیات منصفه
verdict U رای
perverse verdict U درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
perverse verdict U حکم خودسرانه
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
general verdict U تصمیم به وجه اطلاق
scotch verdict U حکم غیرقطعی ودو پهلو
scotch verdict U حکم گنگ
verdict for staying the proceeding U قرار منع تعقیب
special <adj.> U ویژه
special <adj.> U خاص
special <adj.> U علاوه
special <adj.> U اضافه
special U ویژه
special U مخصوص خاص
special U خاص
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special U استثنایی
special U مخصوص
special U مخصوصا
special symbol U نماد ویژه
special symbol U نماد خاص
special team U تیم ذخیره ها
special tribunal U دادگاه اختصاصی
special troops U یکانهای مخصوص
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special staff U ستاداختصاصی
special staff U ستاد تخصصی
special sheaf U مروحه مخصوص
special purpose U یک منظوره
special property U مالکیت خاص
special purpose U تک منظوره
special registrant U دفتر ثبت نام مخصوص
special school U اموزشگاه استثنایی
special services U خدمات مخصوص
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
special purpose U خاص منظوره
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
special session U نشست ویژه
special session U نشست فوق العاده
as a special exception <adv.> U بطور استثناء
special relativity U نسبیت خصوصی
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
a special menu U صورت غذای مخصوص
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
special effects U جلوههای ویژه
special effects U تروکاژ
special mark U علامتمخصوص
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
special effect U جلوههایویژه
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
as a special exception <adv.> U استثنأ
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special damage U خسارت مخصوص
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special case U مورد ویژه
special character U دخشه
special character U ویژه
special character U دخشه ویژه
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts U عقود معینه
special case U مورد خاص یااستثنایی
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections U تصحیحات مخصوص
special bastard U حرامزاده ویژه
special area U منطقه پرواز مخصوص
extra special U مخصوص
extra special U ویژه
Paste Special U درج یک شی خاص
extra special U فوق العاده
special delivery U پست سفارشی
special ability U توانایی اختصاصی
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement U قرارداد ویژه
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special jury U هیئت منصفه مخصوص
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
Paste Special U در یک متن
special party U گروه ویژه
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special majority U اکثریت خاص
special education U اموزش و پرورش استثنایی
special duty U کار ویژه
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
special passport U پاسپورت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special passport U پاسپورت مخصوص
special plea U دفاع خاص
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special interest group U گروه
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
Every man is made for a special job. <proverb> U هر کس را بهر کارى ساختند .
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com