English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special majority U اکثریت خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
majority U اکثریت پیادهای شطرنج
majority U اکثریت
majority U بیشین
majority U بیشان
majority U ماژوریته
majority U کبر
majority U کبر سن
overall majority U برندهیکرقابتسیاسی حائزاکثریتآرا
majority operation U عمل اکثریت
absolute majority U اکثریت مطلق
approval to the majority U با اکثریت موافقت کردن
attaining one's majority U بالغ شدن
by a majority vote U به اکثریت اراء
crippled majority U اکثریت پیادهای فلج
majority of the members U اکثریت اعضا
majority gate U دریجه اکثریت
simple majority U اکثریتنسبی
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
relative majority U اکثریت نسبی
we had a narrow majority U بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
to join the majority U رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
to join the majority U مردن
to attain on's majority U بحدرشد رسیدن
to attain on's majority U بالغ شدن
majority rule U قانون اکثریت
to attain on's majority U کبیر شدن
full majority U اکثریت تامه
special <adj.> U اضافه
special U ویژه
special U مخصوص خاص
special U استثنایی
special U مخصوصا
special U مخصوص
special U خاص
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special <adj.> U ویژه
special <adj.> U خاص
special <adj.> U علاوه
special U آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special U حرف غیر عادی در یک نوشتار
special symbol U نماد خاص
special team U تیم ذخیره ها
special purpose U تک منظوره
special tribunal U دادگاه اختصاصی
special troops U یکانهای مخصوص
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
special registrant U دفتر ثبت نام مخصوص
special relativity U نسبیت خصوصی
special school U اموزشگاه استثنایی
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special staff U ستاد تخصصی
special staff U ستاداختصاصی
special symbol U نماد ویژه
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special verdict U تصمیم ویژه
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special session U نشست ویژه
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
a special menu U صورت غذای مخصوص
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
special effect U جلوههایویژه
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
as a special exception <adv.> U بطور استثناء
special mark U علامتمخصوص
special effects U تروکاژ
special effects U جلوههای ویژه
as a special exception <adv.> U استثنأ
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special session U نشست فوق العاده
special delivery U پست سفارشی
special case U مورد خاص یااستثنایی
special character U دخشه
special character U دخشه ویژه
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts U عقود معینه
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections U تصحیحات مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits U سپردههای ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special case U مورد ویژه
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special bastard U حرامزاده ویژه
extra special U فوق العاده
extra special U ویژه
extra special U مخصوص
Paste Special U درج یک شی خاص
Paste Special U در یک متن
special ability U توانایی اختصاصی
special administration U اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement U قرارداد ویژه
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
special area U منطقه پرواز مخصوص
special drawing right U حق برداشت ویژه
special purpose U خاص منظوره
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
special jury U هیئت منصفه مخصوص
special plea U دفاع خاص
special services U خدمات مخصوص
special olympics U المپیک افراد استثنایی
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
special passport U پاسپورت مخصوص
special passport U پاسپورت ویژه
special party U گروه ویژه
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special character U ویژه
special duty U کار ویژه
special education U اموزش و پرورش استثنایی
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special purpose U یک منظوره
special property U مالکیت خاص
special acceptance of a bill of U قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special interest group U گروه
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special interest group U که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Every man is made for a special job. <proverb> U هر کس را بهر کارى ساختند .
special purpose programming language U زبان برنامه نویسی تک منظوره
digital video special effects U نمایشمخصوصعددیعوامل
extra special flexible wire rope U طناب فولادی ویژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com