Perdic | soil structure | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	soil structure U	ساختمان خاک

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	soil U	لکه دارکردن
	soil U	خاک
	soil U	کثیف کردن
	soil U	چرک شدن
	soil U	خاک زمین
	soil U	کشور
	soil U	سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
	soil U	الودن
	soil U	زمین
	soil U	کف
	soil U	خاکی کردن
	hard soil U	زمین سفت
	soil profile U	پروفیل خاک
	hard soil U	خاک سفت
	hard soil U	رویه محکم
	heavy soil U	خاک سنگین
	soil profile U	مقطع خاک
	soil pipe U	لوله فاضل اب مستراح
	soil morphology U	شکل فاهری خاک
	caly soil U	خاک رس
	soil moisture U	رطوبت خاک
	foundation soil U	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
	foundation soil U	پی ریزی ساختمان
	soil separates U	اجزاء بافت خاک
	soil pressure U	رانش خاک
	surface soil U	خاک رویی
	surface soil U	خاک سطحی
	texture of soil U	بافت خاک
	top soil U	خاک سطحی
	truncated soil U	خاک رو رفته
	vegetable soil U	خاک زراعتی
	vegetable soil U	خاک کشاورزی
	vegetable soil U	خانه باغی
	stabilized soil U	خاک تقویت شده یا تحکیم شده
	soil type U	نوع خاک
	examination of the soil U	ازمایش خاک
	soil species U	نوع خاک
	soil species U	نوع زمین
	soil sterilization U	سترون کردن خاک
	soil strain U	فشار زمین
	soil texture U	بافت خاک
	soil transport U	جابجا کردن خاک
	soil transport U	حمل خاک
	soil type U	تیپ خاک
	f.soil or land U	خاک یازمین حاصلخیز
	cohesive soil U	زمین چسبناک
	soil mechanism U	مکانیک خاک
	sandy soil U	زمین ماسهای
	mature soil U	خاک تکامل یافته
	sandy soil U	زمین ماسه زار
	saline soil U	خاک شور
	mud soil U	لجنزار
	neutral soil U	خاک خنثی
	neutral soil U	خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
	night soil U	کثافات مبال
	night soil U	سواد
	night soil U	برازی مستراح
	non cohesive soil U	خاکی که فاقد چسبندگی باشد
	puddled soil U	خاک تراوش ناپذیر
	organic soil U	خاک الی
	original soil U	خاک بکر
	productive soil U	خاک حاصلخیز
	productive soil U	خاک باراور
	secondary soil U	خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
	loose soil U	خاک خشک و نچسبیده
	living soil U	خاک زنده
	soil for filling up U	خاک برای خاکریزی
	soil mechanics U	مکانیک خاک
	immature soil U	خاک جوان
	soil improvement U	بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
	soil horizon U	لایه خاک
	soil examination U	بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
	soil erosion U	فرسایش خاک
	soil creep U	خزیدن خاک
	soil creep U	زمین خزه
	soil consolidation U	متراکم کردن خاک
	soil consistence U	پایداری خاک
	soil conservation U	مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
	soil conservation U	حفافت خاک
	soil class U	طبقه بندی خاک
	soil cement U	خاک سیمان
	soil additives U	کود
	polygonal soil U	زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
	cohesive soil U	خاک چسبناک
	to till the soil U	زمین را کشت کردن
	bad soil U	خاک نامناسب
	bad soil U	خاک سست
	bog soil U	خاک مردابی
	one's native soil U	میهن زمین
	calareous soil U	خاک اهکی
	aeolian soil	خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
	bad soil U	زمین سست
	acid soil U	خاک اسیدی
	classification of soil U	طبقه بندی خاک
	cohesionless soil U	خاک بدون چسبندگی
	activity of soil U	فعالیت خاک
	cohesion of soil U	چسبندگی خاک
	plants indigenous to that soil U	هستند
	plants indigenous to that soil U	بومی ان خاک
	saturated soil paste U	خمیر خاک اشباع
	soil shear strength U	قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
	soil cement lining U	پوشش با خاک و سیمان
	soil resistivity test U	ازمودن زنگزدگی فلز
	soil saving dam U	سد محافظ خاک
	soil and waste stack U	کیسهخاکوفضولات
	daily range of soil temperature U	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
	unified soil classification system (uscs U	نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
	structure U	بنا
	structure U	سازمان
	structure U	سبک
	structure U	تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
	structure U	ترکیب سبک
	structure U	ساختمان
	structure U	روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
	structure U	ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
	structure U	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
	structure U	نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
	structure U	تشکیلات دادن
	structure U	پی ریزی کردن ساختار
	structure U	ساختمان اسکلت فلزی
	structure U	سازمان سازمان دادن
	structure U	استخوان بندی
	structure	ساختار
	structure U	اساس
	structure U	سازه
	structure U	ساختار ساخت
	structure U	بنیان
	structure U	زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
	structure U	نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
	structure U	طریقه
	structure U	چهارچوب دار [قالی]
	structure U	پیکره
	structure U	ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
	structure U	ساخت
	structure of a mushroom U	ساختمانقارچ
	program structure U	ساخت برنامه
	surface structure U	روساخت
	pyramidal structure U	ساختار هرمی
	structure of an animal U	ساختمان
	structure of the biosphere U	چرخهزیستکره
	support structure U	ساختارپشتیانیکننده
	structure of an animal U	جانور
	super structure U	روسازی
	tree structure U	ساخت درختی
	tree structure U	ساختاردرختی
	population structure U	ترکیب جمعیت
	fabric structure U	ساختارپارچه
	power structure U	ساخت قدرت
	metal structure U	بنیانفلزی
	unit structure U	استخوانبندی یکان
	primary structure U	ساختمان اصلی
	primary structure U	ساختمان اولیه
	unit structure U	سازمان یکان
	structure of a poem U	سبک یاساختمان شعر
	relational structure U	ساختار رابطهای
	ring structure U	ساختار حلقهای
	shell structure U	ساختار لایهای
	shell structure U	ساختارپوستهای
	simple structure U	ساخت ساده
	vase structure U	بافت سه پوده گلدانی [در بعضی از فرش های قرن دهم و یازدهم طرح های گلدانی را بصورت سه پوده می بافتند که دو پود آن پشمی و پود سوم پنبه یا ابریشم بوده است.]
	internal structure U	سازه داخلی
	structure [first order] U	ساختار [ریاضی]
	sequence structure U	ساختار ترتیبی
	selection structure U	ساختار گزینشی
	structure factor U	عامل ساختار
	structure chart U	نمودار ساختار
	tubular structure U	ساختمانمیلهای
	static structure U	ساخت ایستا
	structure of a plant U	ساختمانگیاه
	algebraic structure U	ساختار جبری [ریاضی]
	tree structure U	ساختار درخت
	diamond structure U	ساختارالماسی
	diamond structure U	ساختار الماس
	deep structure U	ژرف ساخت
	decision structure U	ساختار تصمیم
	database structure U	ساختار پایگاه داده ها
	data structure U	ساختمان داده ها
	data structure U	ساختار داده ها
	data structure U	ساخت داده ها
	crystalline structure U	ساختاربلورین
	crystalline structure U	سازه بلوری ساختمان کریستالی
	dynamic structure U	ساخت پویا
	economic structure U	ساختار اقتصادی
	fine structure U	استخوانبندی فریف
	fine structure U	ساختار فریف
	file structure U	ساخت پرونده ساختمان فایل
	file structure U	ساختار فایل
	file structure U	ساخت پرونده
	family structure U	ساخت خانواده
	factor structure U	ساختار عاملی
	electronic structure U	ساختار الکترونی
	economic structure U	بنیان اقتصادی
	crystalline structure U	ساختار بلوری
	crystal structure U	ساختار بلور
	control structure U	ساختارکنترل
	capital structure U	ساخت سرمایه
	block structure U	ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
	block structure U	ساختار بلوکی
	block structure U	ساخت کندهای
	banded structure U	ساختارنواری