English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
soft spot for someone/something <idiom> U احساسات تندوتیز داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
soft spot U شولات
soft spot U ناحیه نشست
Other Matches
spot U به طور نقد
spot U نقدا"
spot-on U دقیقا صحیح
spot U کمان
spot U مسافت یابی کردن
spot U تنظیم تیر کردن
spot U لکه موضع
on the spot <idiom> U درشرایط سخت ونا امیدکنندهای
in a spot <idiom> U درمشکل قرار داشتن
up on the spot U فی المجلس مقدا بی درنگ
spot U [لکه دار شدن فرش در اثر مواد رنگی و شمیایی]
on-the-spot U فی المجلس
on-the-spot U نقدا"
on the spot U فی المجلس
on the spot U نقدا"
spot U درجا
spot U نقطه
spot U لکه دارشدن
spot U لکه دارکردن
spot U زمان مختصر لحظه
spot U موضع
spot U لکه لک
spot U محل
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot U مکان
spot U خال
spot U باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot U کشف کردن اماده پرداخت
spot U در محل
spot U پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot U مشاهده کردن گلوله ها
spot U جا
spot U کشف کردن دیدن
spot U تشخیص دادن
spot U فوری
spot U بجااوردن
soft U متن روی صفحه
soft U خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft U صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft U که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft U توپ کم جان
soft U نیمبند
soft U گوارا
soft U ضعیف
soft U سبک شیرین
soft U نیم بند
soft U عسلی
soft U مهربان نازک
soft U ملایم
soft U لطیف
soft U نرم
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft to the f. U نرم
soft <adj.> U ملایم
soft <adj.> U لطیف
soft <adj.> U نرم
it is too soft U پر نرم است
soft U کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft <adj.> U نرم وقابل انعطاف
penalty spot U نقطه پنالتی
flying spot U لکه نورتند رو
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
focal spot U کانون
warm spot U اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
spot of enforcement U نقطه پنالتی
previous spot U نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
spot welding U جوش نقطهای
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
warm spot U نقطه گرماگیر
unpainted spot U تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
spot welding U جوشکاری نقطهای
pain spot U نقطه درد
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
light spot U نقطه منور
landing spot U نقطه فرود
light spot U نقطه نور
succeeding spot U نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
sweet spot U قسمت مرکزی راکت یا چوب
touch spot U ناحیه بساوشی
spot welding U نقطه جوش
spot market U بازار معاملات نقدی
spot market U بازار نقدی
spot map U کروکی تصادف یا کروکی مشاهدات بازرس
spot lamp U لامپ با نورمتمرکز
spot lamp U لامپ موضعی
spot kick U ضربه کاشته
spot grading U صافسازی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
spot goods U کالاهای موجود
spot footing U پی مجزا
spot elevation U نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه
spot elevation U ارتفاع تعیین شده
spot distortion U اغتشاش نقطه
spot cash U پول نقد
spot cash U پرداخت نقدی
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
spot net U شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
spot pass U پاس غیرمستقیم
spot weld U اتصال نقطه جوش
spot weld U نقطه جوش دادن
spot weld U خال جوش
spot transaction U معامله نقدی
spot test U ازمایش فوری
spot shot U ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
spot sale U فروش نقد
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
spot repair U تعمیر در محل
spot repair U تعمیر در جا
spot rate U نرخ فروش نقدی
spot price U قیمت تمام شده
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
spot price U قیمت برای فروش فوری
spot price U قیمت نقدی
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
spot check U مقابله موضعی
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
trouble spot U کشوریکهدائمادرحالدرگیریونزاعباشد
hot spot U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot U نقطه داغ
high spot U جذابترین لذتبخشترین
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
spot checks U بازدید در محل
handicap spot U مهرهتعادلی
centre spot U خالوسط
hit the spot <idiom> U نیروی تازه وارد کردن
Johnny-on-the-spot <idiom> U
tight spot <idiom> U شرایط سخت
spot check U بررسی موضعی
spot check U بطور چند در میان ازمودن
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
spot checks U مقابله موضعی
spot checks U بررسی موضعی
spot checks U بطور چند در میان ازمودن
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
blind spot U نقطه ضعف
yellow spot U نقطه زرد
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
blind spot U نقطه کور
face off spot U نقطه رویارویی
face off spot U هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
spot check U بازدید در محل
dead spot U نقطه خنثی
cash spot U نقد فوری
dead spot U منطقه ساکت
cathode spot U لکه کاتدی
billiard spot U نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
beauty spot U خال
water spot U گردباد دریایی
beauty spot U خال کوچک
beauty spot U خال زیبایی
advertising spot U فیلم تبلیغاتی
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air spot U تنظیم تیربا دیدبانی هوایی
water spot U واتراسپات
cold spot U نقطه سرماگیر
soft solder U لحیم قلع
soft technology U تکنولوژی نرم
soft x rays U پرتوایکس نرم
soft x rays U پرتو ایکس کم نفوذ
soft tooling U ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft valve U شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water U اب شیرین
soft water U اب سبک
soft water U اب خوشگوار
soft start U راه اندازی نرم
soft wood U چوب نرم
soft start U اغاز نرم
soft drinks U نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drink U نوشیدنی غیر الکلی
soft drink U نوشابه
soft drink U شربت
soft drinks U نوشیدنی غیر الکلی
soft loan U وام بدون دردسر
soft drinks U شربت
soft touch U آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft currency U پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings U متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option U انتخابآسانترینراه
soft porn U بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft target U هدفبدوندفاع
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
soft drink U نوشابه غیر الکلی
soft drinks U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft ray U بالهنرم
soft drinks U نوشابه
soft pastel U پاستلخشک
soft boiled U نیم بند حساس
fail soft U با خرابی تدریجی
fail soft U با خرابی ملایم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com