Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Other Matches
pedal
U
جاپایی
pedal
U
رکاب
pedal
U
پدال پایی
pedal
U
وابسته به رکاب پازدن
pedal
U
رکاب زدن
pedal
U
پدال
accelerator pedal
U
پدال گاز
pedal bin
U
سطلآشغالپایی
sustaining pedal
U
پدالآهنگیکنواخت
sostenuto pedal
U
پدالساستینوتا
adjustment pedal
پدال متحرک
brake pedal
U
ترمزپدال
crescendo pedal
U
پدالکراساندو
gearchange pedal
U
پدالتغییردنده
pedal key
U
کلیدپدال
pedal keyboard
U
صفحهکلیدپدال
pedal rod
U
میلهپدال
rudder pedal
U
پدالسکان
clutch pedal
U
پدال کلاج
pedal spindle
U
محورپدال
back-pedal
U
به عقب پا زدن
back-pedal
U
به سرعت پسرفتن
back-pedal
U
حرف خودرا پس گرفتن
shifting pedal
U
وسیله تخفیف وتضعیف چیزی
shifting pedal
U
رکاب صدا خفه کن
pedal pushers
U
شلوار کوتاه زنانه
back-pedal
U
افهار ندامت کردن
back-pedal
U
انکار کردن
foot pedal
U
پدال پایی
rear brake pedal
U
پدالترمزانتهایی
foot brake pedal
U
پدال ترمز
foot pedal switch
سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
motor-assisted pedal cycle
[British English]
U
دوچرخه موتوردار
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
U
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
متن روی صفحه
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
توپ کم جان
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
U
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
U
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
U
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft
U
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft to the f.
U
نرم
soft
<adj.>
U
نرم وقابل انعطاف
it is too soft
U
پر نرم است
soft
U
عسلی
soft
U
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
U
ضعیف
soft
U
نیمبند
soft
<adj.>
U
نرم
soft
<adj.>
U
ملایم
soft
U
نرم
soft
U
لطیف
soft
U
ملایم
soft
U
مهربان نازک
soft
U
گوارا
soft
<adj.>
U
لطیف
soft
U
نیم بند
soft
U
سبک شیرین
soft shoulder
U
شانه هموار
soft skin
U
پوسته نرم
soft solder
U
لحیم قلع
soft spot
U
شولات
soft spot
U
ناحیه نشست
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft start
U
اغاز نرم
soft start
U
راه اندازی نرم
soft technology
U
تکنولوژی نرم
soft tooling
U
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft shelled
U
نرم پوسته
soft money
U
پول ضعیف
soft radiation
U
تابش نرم
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
soft roe
U
تخم ماهی نر
soft sand
U
شکرسنگ
soft sector
U
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
soft sectored
U
بخش شده غیر ملموس
soft shell
U
دارای پوسته ترد وشکننده
soft shell
U
دارای عقیده معتدل
soft shell
U
حلزون دارای صدف نرم
soft shell
U
نرم پوسته
soft shelled
U
دارای پوسته تردوشکننده
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
soft ware
U
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water
U
اب شیرین
soft porn
U
بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft option
U
انتخابآسانترینراه
soft drink
U
نوشابه
soft drink
U
شربت
soft drinks
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks
U
نوشابه
soft furnishings
U
متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft currency
U
پولباواحدپولیکمارزش
soft ray
U
بالهنرم
soft pastel
U
پاستلخشک
soft touch
U
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft drink
U
نوشیدنی غیر الکلی
soft target
U
هدفبدوندفاع
soft water
U
اب سبک
soft water
U
اب خوشگوار
soft wood
U
چوب نرم
soft x rays
U
پرتو ایکس کم نفوذ
soft x rays
U
پرتوایکس نرم
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
soft drinks
U
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
U
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drink
U
نوشابه غیر الکلی
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
soft drinks
U
شربت
soft-hearted
U
نرم دل
soft-soaping
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps
U
چاپلوسی
soft-soaps
U
چاپلوسی کردن تملق
soft headed
U
ساده لوح
fail soft
U
با خرابی ملایم
fail soft
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
تخریب
fail soft
U
تخریب تدریجی
soft hearted
U
نرم دل
it is a soft snap
U
کاری ندارد
it is a soft snap
U
چیزی نیست کاراسانی است
soft acid
U
اسید نرم
soft anneal
U
گداختن نرم
soft anneal
U
نرم تاباندن
soft base
U
باز نرم
soft-soaping
U
چاپلوسی
soft-soaped
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped
U
چاپلوسی
soft spoken
U
معتدل
soft spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken
U
معتدل
soft-spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-hearted
U
نازک دل
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft sell
U
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft soap
U
چاپلوسی
soft soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft-soap
U
چاپلوسی
soft-soap
U
چاپلوسی کردن تملق
soft hearted
U
نازک دل
soft bill
U
پرنده منقار نازک حشره خوار
soft font
U
فونت نرم
soft font
U
فونت استقراری
soft goods
U
کالاهای بی دوام
soft goods
U
کالاهای مصرف شدنی
soft hyphen
U
خط تیره شرطی
soft hyphen
U
خط تیره اختیاری
soft tube
U
لامپ نرم
soft loans
U
وام اسان
soft loan
U
وام بدون دردسر
soft keys
U
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
soft laid
U
نرم تابیده
soft landing
U
فرود نرم
soft lead
U
سرب نرم
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
soft loan
U
وام اسان
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
soft eye
U
چشمی ساده
soft error
U
خطای ملموس
soft bill
U
مرغ مگس خوار
soft boiled
U
نیم بند حساس
soft boiled
U
احساساتی
soft boiled
U
دل رحیم
soft palates
U
شراع الحنک
soft palates
U
کام گوشتی
soft palate
U
شراع الحنک
soft palate
U
کام گوشتی
soft loans
U
وام بدون دردسر
soft copy
U
نسخه غیر چاپی
soft copy
U
نسخه غیر ملموس
soft coal
U
ذغال سنگ چاق
soft coal
U
ذغال سنگ قیردار
soft iron
U
اهن نرم
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
boild egg soft
U
تخم مرغ پخته عسلی
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
soft-drink dispenser
U
جایگاهنوشیدنیسبک
soft missile base
U
سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
soft sectored disk
U
دیسک خام
soft iron sphere
U
گوی قطبنما
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
soft vane meter
U
سنجه پره مغناطیسی
soft cell boundaries
U
محدوده ازاد سل
soft carriage return
U
خط فاصله خالی
velvet feels soft
U
مخمل به لامسه نرم است
soft missile base
U
سکوی بی حفاظ
soft shell clam
U
صدفپوستنازک
soft page break
U
قطع صفحه
the soft side of the coat isin
U
انروی نیم تنه که نرم است تواست
soft drawn copper wire
U
سیم مسی نرم
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
U
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com