Perdic | soft bill | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	soft bill U	پرنده منقار نازک حشره خوار
	soft bill U	مرغ مگس خوار

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	soft to the f. U	نرم
	soft U	نیمبند
	soft U	ضعیف
	soft U	توپ کم جان
	soft U	که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
	soft U	متن روی صفحه
	soft U	خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
	soft U	نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
	soft U	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
	soft U	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
	soft U	نرم
	soft U	لطیف
	soft U	ملایم
	soft U	مهربان نازک
	soft U	عسلی
	soft U	نیم بند
	soft U	سبک شیرین
	soft U	گوارا
	soft U	دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
	soft U	دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
	soft U	صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
	soft U	کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
	soft <adj.> U	نرم وقابل انعطاف
	soft <adj.> U	ملایم
	soft <adj.> U	لطیف
	soft <adj.> U	نرم
	soft U	که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
	soft U	که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
	it is too soft U	پر نرم است
	soft drinks U	شربت
	soft target U	هدفبدوندفاع
	soft x rays U	پرتوایکس نرم
	soft x rays U	پرتو ایکس کم نفوذ
	soft wood U	چوب نرم
	soft water U	اب خوشگوار
	soft water U	اب سبک
	soft water U	اب شیرین
	soft ware U	وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
	soft valve U	شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
	soft tooling U	ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
	soft coal U	ذغال سنگ چاق
	soft drink U	نوشیدنی غیر الکلی
	soft drink U	نوشابه
	soft touch U	آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
	She has a soft voice U	صدای نرمی دارد
	soft pastel U	پاستلخشک
	soft ray U	بالهنرم
	soft currency U	پولباواحدپولیکمارزش
	soft furnishings U	متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
	soft drinks U	نوشابه
	soft drinks U	نوشیدنی غیر الکلی
	soft option U	انتخابآسانترینراه
	soft porn U	بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
	soft drink U	شربت
	soft technology U	تکنولوژی نرم
	soft acid U	اسید نرم
	soft eye U	چشمی ساده
	soft fails U	فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
	soft font U	فونت نرم
	soft font U	فونت استقراری
	soft goods U	کالاهای بی دوام
	soft goods U	کالاهای مصرف شدنی
	soft hyphen U	خط تیره شرطی
	soft hyphen U	خط تیره اختیاری
	soft iron U	اهن نرم
	soft keys U	کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
	soft laid U	نرم تابیده
	soft error U	خطای ملموس
	soft copy U	نسخه غیر چاپی
	soft anneal U	گداختن نرم
	soft anneal U	نرم تاباندن
	soft base U	باز نرم
	soft boiled U	نیم بند حساس
	soft boiled U	احساساتی
	soft boiled U	دل رحیم
	soft coal U	ذغال سنگ قیردار
	soft copy U	نسخه غیر ملموس
	it is a soft snap U	چیزی نیست کاراسانی است
	it is a soft snap U	کاری ندارد
	soft landing U	فرود نرم
	soft lead U	سرب نرم
	soft market U	بازار با تقاضای خوب
	soft shell U	حلزون دارای صدف نرم
	soft shell U	نرم پوسته
	soft shelled U	دارای پوسته تردوشکننده
	soft shelled U	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
	soft shelled U	نرم پوسته
	soft shoulder U	شانه هموار
	soft skin U	پوسته نرم
	soft solder U	لحیم قلع
	soft spot U	شولات
	soft spot U	ناحیه نشست
	soft start U	اغاز نرم
	soft shell U	دارای عقیده معتدل
	soft shell U	دارای پوسته ترد وشکننده
	fail soft U	تخریب تدریجی
	fail soft U	تخریب
	fail soft U	با خرابی تدریجی
	fail soft U	با خرابی ملایم
	soft money U	پول ضعیف
	soft radiation U	تابش نرم
	soft return U	فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
	soft roe U	تخم ماهی نر
	soft sand U	شکرسنگ
	soft sector U	علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
	soft sectored U	بخش شده غیر ملموس
	soft start U	راه اندازی نرم
	soft soap U	چاپلوسی کردن تملق
	soft pedal U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft-spoken U	دارای صدای نرم وملایم
	soft-spoken U	معتدل
	soft spoken U	دارای صدای نرم وملایم
	soft spoken U	معتدل
	soft-hearted U	نرم دل
	soft-hearted U	نازک دل
	soft sell U	بانرمی وملایمت بفروش رساندن
	soft hearted U	نرم دل
	soft hearted U	نازک دل
	soft drinks U	نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
	soft-pedal U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft tube U	لامپ نرم
	soft-soap U	چاپلوسی
	soft-soap U	چاپلوسی کردن تملق
	soft-soaped U	چاپلوسی
	soft-soaped U	چاپلوسی کردن تملق
	soft soap U	چاپلوسی
	soft-soaping U	چاپلوسی
	soft-pedals U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft-pedalling U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft-pedalled U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft-pedaling U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft palates U	شراع الحنک
	soft palates U	کام گوشتی
	soft-soaping U	چاپلوسی کردن تملق
	soft loan U	وام بدون دردسر
	soft loans U	وام اسان
	soft loan U	وام اسان
	soft drink U	نوشابه غیر الکلی
	soft headed U	ساده لوح
	soft-soaps U	چاپلوسی کردن تملق
	soft-soaps U	چاپلوسی
	soft-pedaled U	رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
	soft drinks U	نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
	soft spot for someone/something <idiom> U	احساسات تندوتیز داشتن
	soft palate U	شراع الحنک
	soft loans U	وام بدون دردسر
	soft palate U	کام گوشتی
	soft missile base U	سکوی بی حفاظ
	this ground rides soft U	این زمین برای سواری نرم است
	velvet feels soft U	مخمل به لامسه نرم است
	soft sectored disk U	دیسک خام
	soft missile base U	سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
	soft-drink dispenser U	جایگاهنوشیدنیسبک
	soft cell boundaries U	محدوده ازاد سل
	soft iron sphere U	گوی قطبنما
	soft clip area U	محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
	soft vane meter U	سنجه پره مغناطیسی
	A warm and soft bed . U	رختخواب گرم ونرم
	soft carriage return U	خط فاصله خالی
	boild egg soft U	تخم مرغ پخته عسلی
	soft shell clam U	صدفپوستنازک
	soft page break U	قطع صفحه
	With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> U	با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
	soft drawn copper wire U	سیم مسی نرم
	the soft side of the coat isin U	انروی نیم تنه که نرم است تواست
	bill U	نوک بنوک هم زدن
	got through (the bill got through the ma U	لایحه از مجلس گذشت
	bill U	صورتحساب
	way bill U	بارنامه دریایی
	bill U	قبض
	bill U	قبض صورتحساب
	bill U	حواله
	bill U	لایحه
	bill U	نوعی شمشیرپهن
	bill U	برات
	bill U	سند
	bill U	منقار
	bill U	صورتحساب دادن
	bill nye U	صورتحساب
	bill U	نوک
	bill U	اسنادبازرگانی
	bill U	تهیه کردن صورتحساب
	way bill U	بارنامه
	way bill U	سند حمل
	bill U	اسکناس
	to f. the bill U	واجدشرایط بودن
	May I have my bill, please? U	ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
	the bill U	صورت حساب
	The bill, please.	لطفا صورت حساب.
	bill of e. U	برات
	way bill U	بارنامه راه اهن
	bill U	دادخواست
	bill U	گزارش جریان دعوی
	bill U	سند مالی لایحه یا طرح قانونی
	bill U	بیجک
	bill U	اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
	watch bill U	لوحه نگهبانی ناو
	fill the bill <idiom> U	مناسب برای همه جا
	I think there is a mistake in the bill.	من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
	victualling bill U	پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد