English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skip breathing U حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breathing in U عملدم
breathing out U عملبازدم
breathing U جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
breathing U تنفس
breathing U دم زنی
rough breathing U که دردستوریونانی تلفظ شدن حرف اول را می رساند
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
rough breathing U نام این نشان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
air breathing U هوای تنفسی
air breathing U هوا دم
breathing vibration U ارتعاش تنفسی
breathing gap U فرصت سر خاراندن
breathing gear U وسیله تنفسی
breathing hole U روزنه
breathing space U ایست
buddy breathing U شرکت 2 نفر در یک کپسول هوا در زیر اب
breathing space U مکث
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
smooth breathing U که دردستوریونانی عدم تلفظ حرف اول رامیرساند
smooth breathing U نام این نشان
breathing-hole U روزنه
heavy breathing U دم زنی سخت
breathing gear U ماسک تنفسی
self-contained breathing apparatus U اسبابتنفسی
Skip it ! come off it ! U ول کن بابا !
skip U پرش
skip it <idiom> U همه چیز را درموردآن فراموش کردن
skip it U در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
skip U بالا وپایین رفتن
skip U جست
skip U پرش کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
skip U لی لی کردن
skip U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skip U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U ورجه ورجه کردن
skip U پریدن
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip U نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skip U جست زدن
skip U جست وخیز کردن تپیدن
skip U جست زدن جست بزن
to skip rope U از طناب پریدن
skip [colloquial] U رها کردن [تحصیلات]
to skip [heartbeat] U انداختن یک تپش [ضربان قلب]
skip [colloquial] U قطع کردن [تحصیلات]
to skip [heartbeat] U حذف کردن یک تپش [ضربان قلب]
skip bail <idiom> U از دست قانون فرارکردن
page skip U پرش صفحه
skip car U بشکه ی برگردان
skip distance U خیز موج
skip factor U فاکتور یا عامل نمو
skip of the mat U فرار از تشک
skip zone U منطقه کور رادیویی
to skip rope U بند بازی کردن
skip step U چرخ فلک
heart skip a beat <idiom> U وحشت زده یا بر آشفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com