Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
single stage
U
یک طبقهای
single stage
U
یک طبقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
second stage
U
مرحلهدوم
stage
U
اسکان دادن
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
چوب بست
stage
U
مرحله
stage
U
مرحله دار شدن اشکوب
stage
U
در صحنه فاهرشدن
stage
U
طبقه
stage
U
منزل
stage
U
صحنه
stage
U
پرده گاه مرحله
stage
U
صحنه نمایش
stage
U
سکو
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
third stage
U
مرحلهسوم
first stage
U
مرحلهاول
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
stage
U
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage
U
مقام
stage
U
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
U
نیمکت اویزان
stage
U
اشکوب
to go on the stage
U
اکترشدن
not stage
U
مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
to go on stage
U
وارد صحنه
[نمایش]
شدن
to go on the stage
U
بازیگرشدن
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
zero stage
U
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
stage
U
درجه مرحله
stage
U
پایه وهله
stage doors
U
در عقب صحنه
main stage
U
طبقه اصلی
initial stage
U
طبقه نخستین
input stage
U
طبقه ورودی
stage craft
U
فن درست کردن نمایش
input stage
U
طبقه اولیه
larval stage
U
مرحله کرمی
stage door
U
در عقب صحنه
stage coach
U
دلیجان
stage whisper
U
نجوای روی صحنه
impluse stage
U
طبقه فشار مستقیم
macro stage
U
مرحله کلان
converter stage
U
طبقه مبدل
developmental stage
U
مرحله تکوینی
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
differential stage
U
مرحله تفاضلی
energy stage
U
لایه انرژی
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
flood stage
U
تراز بحرانی طغیان
stage-struck
U
شیفتهی بازیگری
stage-struck
U
عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
main stage
U
عرشه اصلی
stage direction
U
مدیریت
two stage sampling
U
نمونه گیری دو مرحلهای
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
modulator stage
U
طبقه مدولاسیون
quick stage
U
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
phallic stage
U
مرحله التی
output stage
U
مرحله خروجی
oral stage
U
مرحله دهانی
multi stage
U
چند مرحلهای
two stage experiment
U
ازمایش دو مرحلهای
turbine stage
U
طبقه توربین
mixer stage
U
طبقه مخلوط کننده
stage direction
U
کاگردانی
stage director
U
مدیر نمایش
stage fever
U
کرم بازیگری یا اکتری
stage payments
U
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage set
U
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set
U
تعویض سن
termination stage
U
مرحله پایانی
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
multi stage
U
چند طبقه
speed stage
U
مرحله سرعت
To appear on the scene (stage).
U
روی صحنه ظاهر شدن
stage-managed
U
کارگردانی کردن
stage-manages
U
اداره کردن
stage-manages
U
کارگردانی کردن
stage-managing
U
اداره کردن
stage fright
U
صحنه هراسی
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage manager
U
مدیر نمایش
stage-managing
U
کارگردانی کردن
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
stage-manage
U
اداره کردن
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
speed stage
U
سطح سرعت
stage-managed
U
اداره کردن
stage-manage
U
کارگردانی کردن
mechanical stage
U
پایهمکانیکی
stage manager
U
کارگردان نمایش
regulator first stage
U
صفحهنمایشنخستینرگلاتور
killer stage
U
صافی رنگ
buffer stage
U
مرحله میانگیر
stage whispers
U
نجوای روی صحنه
stage managers
U
مدیر نمایش
anal stage
U
مرحله مقعدی
stage managers
U
کارگردان نمایش
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
در پس پرده
stage manage
U
اداره کردن
stage manage
U
کارگردانی کردن
stage clip
U
سطحنمایش
landing stage
U
حملباقایق
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
stage curtain
U
پردهنمایش
power amplifier stage
U
مرحله فزون ساز توان
power output stage
U
طبقه خروجی
push pull stage
U
طبقه پوش- پول
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
two stage least squares method
U
روش حداقل مربعات دومرحلهای
multi stage press
U
پرس چند طبقه
anal retentive stage
U
مرحله مقعدی ضبطی
multi stage amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
frequency divider stage
U
طبقه مقسم فرکانس
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
high pressure stage
U
طبقه فشار قوی
low power stage
U
طبقه کم قدرت
It was stage –managed . It was trumped up.
U
صحنه سازی بود
intermediate frequency stage
U
طبقه ی فرکانس میانی
To stage political demonstrations.
U
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
multi stage amplifier
U
امپلی فایر چند طبقه
multi stage scaffolding
U
داربست چند طبقه
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
mechanical stage control
U
کنترلپایهمکانیکی
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
bed building stage of river
U
تراز سطح متوسط اب رودخانه
Stage party ( films , movies ) .
U
میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
single last
U
دوخت لب به لب
single value
U
ارزش منحصر بفرد
single zero
U
صفرمنفرد
single up
U
یک لا کردن طنابها
single
U
یک نفره
every single day
<adv.>
U
هر روز
every single day
<adv.>
U
بطور روزانه
every single day
<adv.>
U
بطور یومیه
every single day
<adv.>
U
روزبروز
every single day
<adv.>
U
روزانه
every single day
<adv.>
U
همه روز
every single day
<adv.>
U
روز به روز
single
U
فقط یک
single
U
مسابقه یکنفره
single
U
ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
is he still single?
U
ایا هنوزعزب یا مجرد است
single a
U
زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single
U
ازدواج نکرده
single
U
قایق یک نفره
single
U
عزب
single
U
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single
U
ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
is he still single?
U
ایا هنوز تک است
single
U
تنها
single
U
واحد
single
U
منفرد
single
U
تک
single
U
فرد
single
U
تنها یک نفری
single
U
انفرادی
single
U
جدا کردن برگزیدن
single
U
مجرد
single
U
انتخاب کردن
single base
U
تک مادهای
single blessedness
U
بی زنی یا انفراد
single whip
U
قرقره قلاب تک قرقرهای
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single way switch
U
کلید یکراهه
single valued
U
تک مقدار
single valued
U
تک ارزشی
single base
U
باروت یک حبهای
single barreled
U
یک لول
single address
U
با یک نشانی
single address
با یک آدرس
single address
U
بایک نشانی
god is single
U
خدا یکتایا واحد است
single acting
U
یکطرفه
single reed
U
نیتکی
single valued
U
تک ارز
single bond
U
پیوند یگانه
single tax
U
مالیات انفرادی
single stepping
U
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping
U
دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping
U
پیمودن تک
single step
U
تک مرحلهای
single space
U
تک فاصله تو هم
single skinned
U
یک جداره
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single tax
U
مالیات بر درامد انفرادی
single tax
U
مالیات واحد
single user
U
تک کاربری
single bond
U
پیوند ساده
single unit
U
یکان مستقل
single unit
U
یکان منفرد
single transposition
U
نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track
U
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track
U
تک راهه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com