English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
single crystal U تک بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crystal U کریستال
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal U ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal U بلور
crystal U شفاف
crystal U زلال بلوری کردن
crystal U بلور کوارتز
crystal mixer U ترکیب کننده دیودی
crystal oscillator U نوسان ساز کریستالی
crystal pendant U اویز
crystal pickup U پیکاپ بلورین
crystal pickup U پیک اپ کریستالی
crystal plane U سطح کریستالی
crystal plane U سطح بلوری
crystal plane U صفحه بلور
crystal pulling U بلور پردازی
crystal rectifier U دیود
crystal rectifier U دو قطبی بلورین
crystal set U رادیوی ترانزیستوری
crystal set U اشکارساز کریستالی
crystal microphone U میکروفون بلوری
crystal lattice U شبکه کریستالی
crystal diode U دیود بلوری
crystal diode U دیود
crystal energy U انرژی بلور
crystal filter U صافی بلورین
crystal gazer U ساحر یا جادوگر
crystal gazing U بلور بینی
crystal glass U بلور
crystal grain U دانه بلوری
crystal growth U رشد بلور
crystal lattic U شبکه کریستالی
crystal lattice U شبکه بلورین
crystal lattice U شبکه بلوری
crystal detector U اشکارساز بلورین
crystal set U گیرنده اشکارساز
crystal structure U ساختار بلور
mixed crystal U کریستال امیخته
monovalent crystal U بلور تک والانسی
pizoelectric crystal U کریستال پیزوالکتریک
quartz crystal U بلور کوارتز
quasi crystal U شبه بلور
rock crystal U سنگ بلور
molecular crystal U بلور مولکولی
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
crystal button U ریسهکریستالی
crystal drop U اشککریستالی
crystal clear U واضح-مبرهن
I cant do any crystal – gazing . U علم غیب که ندارم
mixed crystal U کریستال مخلوط
metal crystal U بلور فلز
crystal system U دستگاه بلور
crystal transducer U مبدل
crystal transducer U کریستالی
crystal water U اب تبلور
detecting crystal U بلور اشکارساز
distorted crystal U بلور واپیچیده
filter crystal U کریستال صافی
host crystal U بلور زمینه
host crystal U بلور میزبان
iceland crystal U بلور ایسلند
ideal crystal U کریستال ایده ال
ionic crystal U بلور یونی
as clear as crystal <idiom> U مثل اشک چشم [زلال]
crystal defect U نقص بلور
crystal control U تنظیم با بلور
crystal balls U انتن رادار
crystal ball U انتن رادار
atomic crystal U بلور اتمی
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
cast crystal U بلور ریخته
crystal lattice U شبکه بلور
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
liquid crystal U کریستال مایع
covalent crystal U بلور کووالانسی
colored crystal U بلور سنگین
crystal axis U محور کریستال
valence crystal U بلور کووالانسی
crystal allotropy U چند شکلی بلور
hexagonal crystal system U سیستم کریستال شش گوش
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
liquid-crystal display U نمایشکریستالمایع
noble gas crystal U بلور گازهای بی اثر
liquid crystal display U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
inert gas crystal U بلور گازهای بی اثر
liquid crystal displays U صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
frequency changer crystal U بلور تغییر دهنده بسامد
crystal video rectifier U یکسوکننده بلورین ویدئو
liquid crystal displays U کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
crystal ball stopper U گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystal field theory U نظریه میدان بلور
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
current sensitivity of a crystal rectifi U حساسیت یکسوکننده بلورین
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
crystal frequency changer efficiency U بازده بلور تغییر دهنده بسامد
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball. مگر کف دستم را بو کرده بودم.
crystal field stabilization energy U انرژی پایداری میدان بلور
liquid crystal display colour pigmented U صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
every single day <adv.> U بطور یومیه
single U تک
single U فرد
every single day <adv.> U بطور روزانه
single U تنها یک نفری
single U انفرادی
single U جدا کردن برگزیدن
single U مجرد
single U منفرد
single U واحد
single zero U صفرمنفرد
every single day <adv.> U هر روز
every single day <adv.> U همه روز
single up U یک لا کردن طنابها
every single day <adv.> U روز به روز
single last U دوخت لب به لب
single value U ارزش منحصر بفرد
single U یک نفره
every single day <adv.> U روزانه
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
every single day <adv.> U روزبروز
is he still single? U ایا هنوزعزب یا مجرد است
is he still single? U ایا هنوز تک است
single U انتخاب کردن
single U فقط یک
single U ازدواج نکرده
single U عزب
single U قایق یک نفره
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single U ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single U ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single U مسابقه یکنفره
single U تنها
single stage U یک طبقه
single stage U یک طبقهای
single space U تک فاصله تو هم
single tax U مالیات انفرادی
single step U تک مرحلهای
single stepping U پیمودن تک
single stepping U دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping U در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
single user U تک کاربری
single unit U یکان مستقل
single unit U یکان منفرد
single transposition U نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track U فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track U تک راهه
single throw U یک لنگی
single tax U مالیات واحد
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single sling U باربردار یک بندی
single precision U با دقت معمولی
single precision U تک دقتی
single pole U چوبدستی تکی اسکی
single pole U تک قطب
single pneumonia U اماس یک شش
single phase U تک فازه
single phase U برق یک فاز
single perforated U باروت یک سوراخه
single name paper U سفته دارای یک امضاء
single precision U دقت واحد
single precision U دقت تک
single skinned U یک جداره
single skinned U یک پوسته
single shot U اسلحه تک تیر
single shot U تک گلولهای تک تیر
single shot U گلوله منفرد
single shot U یکبارهای
single reduction U تقلیل سرعت تکی
single purpose U تک منظوره
single precision U دقت یگانه
single minimum U تک کمینه
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single line U ردیف تکی
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single-minded U بااراده
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single-minded U مصمم
single flight U پرواز رفت
with single cream U با کرم یا خامه کم
single line U ردیف مجزا
single line U خط تنها
single-digit <adj.> U تک رقمی
single-digit <adj.> U یک رقمی
single-use tableware U ظروف یک بار مصرف
to be single-minded <idiom> U مصمم بودن [اصطلاح]
single line U خط مجزا
single lane U شاهراه یک خطه
single-minded U بی تزویر
single minded U مصمم
single minded U بی تزویر
single minded U امین
single-handed U یک دستی
single whip U قرقره قلاب تک قرقرهای
single way switch U کلید یکراهه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com