English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sheer legs U یکجور جرثقیل
sheer legs U ماچونه
sheer legs U سه پایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sheer U برگشتن
sheer U انحراف حاصل کردن
sheer U کنار رفتن
sheer U کنارزدن
sheer U باریکه پل ناو
to sheer off U قهر کردن
to sheer off U جدا شدن
sheer U پارچه فریف حریری
sheer U مستقیما فریف
sheer U صرف
sheer U محض
sheer U خالص
sheer U راست تند
sheer U مطلق
sheer U بطورعمود
sheer U یک راست
sheer U پاک
sheer U بکلی
sheer plan U نقشه ساختمانی ناو
sheer curtain U پردهخالص
That's sheer madness. U کاری کاملا ابلهانه ای است.
It's sheer pandemonium. <idiom> U خیلی پر سر وصدا و شلوغ است.
That's sheer madness. U حماقت محض است.
It is sheer folly. U حماقت محض است
One may do just about anything by sheer force of money. U به ضرب پول همه کار می توان کرد
This is a sheer waste of time . U این کار اتلاف وقت محض است
on one's/its last legs <idiom> U نیرو وسودمندی
to have the legs of U تندتر رفتن از
to have the legs of U پیش افتادن از
to take to one's legs U ریختن
legs U مسافت طی شده قایق در یک دور
he is on his legs U کارش دایراست
he is on his legs U از بستربرخاسته است
he is on his legs U بر پا ایستاده است
he is on his last legs U کار وبارش خوب نیست
he is on his last legs U در دم واپسین زندگی است
legs U ساقه
legs U خط واصل بین دو نقطه شاخه
legs U ساق مثلث قائم الزاویه
legs U ران
legs U پا پاچه
legs U بخش قسمت
legs U دوندگی کردن
legs U پایه
legs U قسمتی از مسابقه
he is on his last legs U پایش لب گوراست
legs U مسیر ممکن در یک تابع
legs U پاچه شلوار
legs U ساق
legs U پا زدن
legs U ساق پا
legs U شاخه مسیر حرکت
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
to stretch one's legs <idiom> U خستگی درکردن
tail between one's legs <idiom> U احساس شرمندگی
sea legs U شاخههای مسیر حرکت ناو
thoracic legs U پایچسبیدهبهقفسهسینه
to stand on one's own legs U متکی بخود بودن
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
with the legs crossed U چهارزانو
shear legs U جرثقیل پایه دار
to fall on one's legs U از دشواری رها شدن
peg-legs U پای چوبی
peg-legs U پای ساختگی
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
he walked me off my legs U مراخسته کرد
peg-legs U دارای پای مصنوعی
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
ido not feel my legs U نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
He came back with his tail between his legs. U دست از پ؟ درازتر برگشت
Stretch your legs according to your coverlet . <proverb> U پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
daddy-long-legs U بابا لنگ دراز
daddy-long-legs U رجوع شود به fly crane
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs . U میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
My legs fell asleep [are numb] . U ساق پاهایم خوابشان برده [سر شده اند] .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com