English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
putative U مشهور
putative U قلمداد شده
putative U مفروض مورد قبول عامه
putative father U پدر غیرشرعی کسی که بر حسب شیاع محلی پدر یک طفل نامشروع است
putative father U پدر غیر قانونی
putative father of an illegitimate child U پدر مفروض فرزندی نامشروع
daughter U دختر
daughter U بنت
daughter chain U زنجیر فرعی
She bore him a daughter. U برایش یک دختر آورد (زائید)
step daughter U ربیبه
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
step daughter U نا دختری
daughter in law U عروس
daughter-in-law U عروس
daughter board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
grand daughter U دختر دختر
daughter board U یک برد مدار که روی برداصلی نصب میشود
foster daughter U دخترخوانده
daughter in low U عروس
daughter chain U زنجیر نوزاد
god daughter U دختر تعمیدی
to kiss the gunners daughter U تازیانه خوردن
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com