English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
separated U جدا
separated U سوا
separated U جداگانه
separated U علیحده اختصاصی
separated U جدا کردن
separated U سواکردن
separated U تفکیک کردن
separated U متارکه انفصال
separated U مستقل
separated U یکان مستقل
separated U مجزا جدا جدا کردن
separated U جدا شدن
separated U مجزا کردن
separated U سواکردن تجزیه کردن
separated U جدایی تفکیک
separated U تجزیه
separated U مفارقت دوری
separated U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated U جدا ازهم
separated U تقسیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
THe flesh will never be separated from the finger . <proverb> U گوشت هرگز از ناخن جدا نمى شود .
We talked until midnight. and then separated. U تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
comma-separated values [CSV] U اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده [علوم کامپیوتر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com