Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
selling costs
U
هزینههای فروش
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
selling
U
به فروش رفتن
selling
U
فروختن
selling
U
معامله
selling
U
فروش
selling
U
فروختن بفروش رفتن
selling
U
فروش ومعامله
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
direct selling
U
فروش مستقیم
sole selling right
U
حقوق فروش انحصاری
selling point
U
جنبهمثبتیکمحصول
selling race
U
مسابقه فروش اسب
selling price
U
قیمت فروش
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
buying and selling
U
خرید و فروش
selling monopoly
U
انحصار فروش
fixed selling price
U
قیمت ثابت فروش
door step selling
U
فروش از طریق مراجعه به خانوارها
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
with costs
U
بعلاوه هزینه دادرسی
with costs
U
با هزینه دادرسی
on costs
U
هزنههای ثابت
costs
U
هزینه دادرسی
costs
U
خسارت دادرسی
overall costs
U
هزینه کامل
overall costs
U
هزینه کلی
at all
[any]
costs
<adv.>
U
در هر حال
[بی شرط]
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
standard costs
U
هزینههای استاندارد
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
standard costs
U
هزینههای نرمال
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
spillover costs
U
هزینههای خارجی
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
taxation of costs
U
مالیات هزینه دادرسی
construction costs
U
هزینه های ساختمان
total costs
U
هزینه کامل
total costs
U
هزینه کلی
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
I must get hold of her at all costs.
U
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
It costs quite a bit .
U
کلی پولش می شود
running costs
U
پرداختروزانهپول
wage costs
U
مخارج دستمزد
valuation of costs
U
ارزش گذاری هزینه ها
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
to carry costs
U
هزینه مرافعه دادن
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
construction costs
U
هزینه های ساخت و ساز
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
average costs
U
معدل هزینه کل محصولات
environmental costs
U
مضار زیست محیطی
estimate of costs
U
تخمین مخارج
fixed costs
U
هزینههای ثابت
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
historical costs
U
هزینه اولیه
historical costs
U
هزینه واقعی
design costs
U
هزینههای طراحی
costs of proceedings
U
هزینه دادرسی
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
bill of costs
U
صورت هزینه دادرسی
building costs
U
هزینههای ساختمان
carriage costs
U
هزینه باربری
carriage costs
U
هزینه حمل و نقل
comparative costs
U
هزینههای نسبی
costs arabicus
U
قسط شیرینی
costs of proceedings
U
مخارج عدلیه
holding costs
U
مخارج نگهداری
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
overhead costs
U
هزینههای عمومی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
prime costs
U
هزینههای اولیه
storage costs
U
هزینههای انبارداری
material costs
U
هزینههای مواد
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
internalization of costs
U
داخلی کردن هزینه ها
joint costs
U
هزینههای مشترک
joint costs
U
هزینه مشترک
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
real costs
U
هزینههای واقعی
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
additional costs
[expenses]
U
هزینه های اضافی
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
costs an arm and a leg
<idiom>
U
[فوق العاده پرخرج یا گران]
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال مجانی
free of shipping costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
free of forwarding costs
<adj.>
U
ارسال رایگان
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
to fix a person with costs
U
هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
free of forwarding costs
<adj.>
U
حمل رایگان
free of shipping costs
<adj.>
U
حمل رایگان
door to door selling
U
فروش کالا بصورت دوره گردی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com