English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sector interleave factor U عامل جاگذاری قطاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interleave factor U عامل جاگذاری
interleave factor U نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
interleave U جاگذاری
interleave U برگ برگ کردن
interleave U در میان چیزی جادادن
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
interleave memory U حافظه جاگذاری
sector U قسمتی ازجبهه
sector U قطاع دایره
sector U بخش
sector U جزء تقسیم کردن
sector U خط کش ریاضی ناحیه
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
sector U منطقه واگذاری
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U قطاع
sector U ناحیه
sector U منطقه
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector U تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sub sector U بخش فرعی
sub sector U زیربخش
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector U محله
public sector U بخش دولتی
modern sector U بخش نوین
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
hard sector U قطاع سخت افزاری
infrastructural sector U بخش زیربنائی
nonformal sector U بخش غیر رسمی
informal sector U بخش غیر رسمی
bad sector U شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector U قطاع بد
bad sector U قطاع خراب
government sector U بخش دولتی
main sector U بخش اصلی
modern sector U بخش جدید
monetary sector U بخش پولی
private sector U بخش خصوصی
observation sector U قطاع دیدبانی
nonmonetary sector U بخش غیر پولی
agricultural sector U بخش کشاورزی
defense sector U منطقه پدافندی
disk sector U بخش دیسک
public sector U بخش عمومی
sector of fire U منطقه اتش
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of search U منطقه کاوش
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sector of search U منطقه تجسس رادار
service sector U بخش خدمات
soft sector U علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
spherical sector U قطاع کروی
teritiary sector U بخش سوم
teritiary sector U بخش ثالثه
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
traditional sector U بخش سنتی
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
two sector model U الگوی دو بخشی
sector of a sphere U اکلیل کروی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector commander U فرمانده ناحیه
disk sector U قطاع دیسک
observing sector U قطاع دیدبانی
observing sector U منطقه دیدبانی
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
productive sector U بخش تولیدی
real sector U بخش واقعی
sector addressing U نشانی دهی قطاعی
real sector U بخش متغیرهای حقیقی
worm and sector sleering U چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
fire support sector U منطقه پشتیبانی اتش
steering worm sector U چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
steering worm sector U تاج فرمان
s factor U ضریب مربوط به تغییر سمت بازای 001 متر
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
factor U عامل
v factor U عامل وی
q factor U ضریب کیو
factor U وکیل
factor U وسیله
factor U هر عدد در ضرب که عملوند است
factor U حق العمل کار
factor U کارگزار
factor U عامل ضرب ضریب
factor U فاکتور
factor U عامل مشترک
factor U فاعل
factor U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factor U سازنده فاکتور
factor U ثیر قرار میدهد
factor U ضریب
factor U نماینده
factor U سازه
factor U ده بار
factor U چیزی که مهم است یا روی چیز دیگر اثردارد
factor U حق العمل کار نماینده
mortality factor U ضریب فناپذیری وسیله
power factor U ضریب قدرت
multiplication factor U ضریب تقویت
precipitating factor U عامل اشکارساز
absorption factor U ضریب جذب
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
packing factor U ضریب فشردگی
one factor theory U نظریه یک عاملی
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
penetration factor U ضریب نفوذ
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
peak factor U ضریب اوج
power factor U ضریب توان
mortality factor U ضریب مرگ ومیر
mortality factor U ضریب تلفات
amplification factor U ضریب فرون سازی
limiting factor U عامل محدودکننده
limiting factor U عامل محدود کننده
lacrimatory factor U عامل اشک زا
common factor U مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
kill factor U ضریب تلفات
factor payments U اجاره
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
assurance factor U ضریب اطمینان
asymmetry factor U ضریب عدم تفارن
interefernce factor U ضریب پارازیت
load factor U ضریب بار خارجی
load factor U ضریب بار
load factor U ضریب نیرو
modification factor U ضریب تعدیل کننده
amplification factor U ضریب تشدیدکننده
amplification factor U ضریب تقویت
magnification factor U عامل درشت نمایی
load factor U ضریب بارگیری
magnification factor U تقویت
luminosity factor U درخشندگی
luminosity factor U ضریب درخشندگی
loss factor U ضریب اتلاف
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
voltage factor U ضریب فزون سازی دو الکترد
shape factor U نسبت لنگرپلاستیک به لنگر جاری شدن
shape factor U ضریب شکل
shadow factor U ضریب انحراف سایه
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
sewage factor U ضریب تبدیل اب به فاضلاب
separation factor U ضریب جداسازی
second order factor U عامل مرتبه دوم
skip factor U فاکتور یا عامل نمو
space factor U ضریب فضاگیری
velocity factor U ضریب سرعت
velocity factor U ثابت سرعت
unique factor U عامل یگانه
two factor theory U نظریه دو عاملی
transmission factor U ضریب عبور
tailing factor U ضریب دنباله
structure factor U عامل ساختار
structural factor U ضریب ساختمانی
screen factor U ضریب شبکه
scalling factor U نسبت اشل
reflection factor U ضریب بازتابی
reduction factor U ضریب کاهش
reactive factor U ضریب جریان هرز
reactance factor U ضریب راکتانس
ration factor U ضریب اماد جیره غذایی
ration factor U ضریب محاسبه جیره
quality factor U ضریب کیو
probability factor U ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
probability factor U ضریب احتمال
relocation factor U ضریب جابجایی
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
scale factor U ضریب مقیاس
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor U ضریب اندازه
scale factor U پیمایش
scale factor U مقیاس گذاری
saturation factor U ضریب اشباع
safety factor U عامل تامین
safety factor U ضریب تامین
reserve factor U نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
predisposing factor U عامل زمینه ساز
attenuation factor U ثابت تضعیف
factor of production U عامل تولید
ecological factor U سازه بوم شناختی
earthquake factor U فاکتور زلزله
earthquake factor U ضریب زلزله
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
dynamic factor U ضریب دینامیکی
duty factor U دوره کار
duty factor U ضریب کار
diversion factor U ضریب انحراف
distribution factor U ضریب توزیع
distotion factor U ضریب کج شدگی
distortion factor U ضریب اعوجاج
distortion factor U مانده نسبی
ecological factor U همگربوم شناختی
economy factor U ضریب صرفه جویی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com