Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secondary root
U
دومینریشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary
U
ثانویه
secondary
U
ثانوی
secondary
U
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary
U
یدکی
secondary
U
درجه دوم
secondary
U
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
U
نیست
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
secondary
U
کمکی
secondary
U
فرعی
secondary
U
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary planet
U
ملتزم
secondary planet
U
همراه
secondary key
کلید ثانویه
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary markets
U
بازارهای ثانوی
secondary planet
U
پیرو
secondary markets
U
بازارهای فرعی
secondary memory
U
حافظه ثانویه
secondary motivation
U
انگیزش ثانوی
secondary nozzle
U
نازل ثانویه
secondary obligation
U
تعهدات ثانویه
secondary plan
U
طرح ثانوی
secondary planet
U
انگل قمر
secondary planet
U
اقمار
secondary planet
U
ماه
secondary sewers
U
لولههای فرعی فاضلاب
secondary road
U
جاده فرعی یا درجه 2
secondary road
U
جاده درجه دو
secondary reinforcer
U
تقویت کننده ثانوی
secondary qualities
U
صفات ثانوی
of secondary importance
U
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance
U
کمترمهم
secondary productivity
U
فراوردگی دومین
secondary processes
U
فرایندهای ثانوی
secondary port
U
subordinatestation : syn
secondary reward
U
پاداش ثانوی
secondary port
U
,
secondary port
U
بندر فرعی
secondary soil
U
خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary current
U
جریان خروجی
secondary drive
U
سائق ثانوی
secondary education
U
اموزش متوسطه
secondary effects
U
اثرات ثانوی
secondary elaboration
U
بسط ثانوی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
secondary emission
U
صدور ثانوی
secondary evidence
U
ادله درجه دوم
secondary evidence
U
ادله فاقداعتبار زیاد
secondary function
U
کارکرد ثانوی
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
secondary cone
U
برج هدایت یدکی ناو
secondary item
U
اقلام فرعی تدارکاتی
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
secondary alcohol
U
الکل 2 درجه
secondary alcohol
U
الکل نوع دوم
secondary amine
U
امین 2 درجه
secondary amine
U
امین نوع دوم
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary battery
U
پیل باتری
secondary battery
U
باتری بارشدنی
secondary beam
U
تیرک
secondary carbon
U
کربن 2 درجه
secondary carbon
U
کربن نوع دوم
secondary coil
U
پیچک ثانوی
secondary inhibitor
U
بازدارنده ثانوی
secondary stairs
U
پلکان فرعی
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary port
U
station secondary
secondary effects
U
آثار جانبی
secondary channel
U
دومینجهت
secondary inlet
U
دومینوردی
secondary effects
U
اثرهای جانبی
secondary mirror
U
دومینآینه
secondary reflector
U
منعکسکنندهثانوی
secondary action
U
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary modern
U
نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary picketing
U
کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary schools
U
دبیرستان
secondary school
U
دبیرستان
secondary effect
U
اثر جانبی
secondary effect
U
اثر فرعی
secondary effect
U
نتیجه جانبی
secondary wire
U
سیم خروجی
secondary winding
U
سیم پیچ خروجی
secondary position
U
موضع یدکی
secondary storage
U
انباره ثانوی
secondary storage
U
حافظه ثانویه
secondary unit
U
واحد فرعی
secondary winding
U
سیم پیچ ثانویه
secondary stresses
U
تنشهای درجه دوم
secondary storage
U
انباره ثانویه
secondary treatment
U
تصفیه دومین
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary position
U
موضع فرعی
secondary stress
U
خستگی فرعی
secondary cell
U
پیل باتری
secondary standard
U
استاندارد ثانویه
secondary treatment
U
پاکسازی دومین
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
secondary storage medium
U
رسانه انباره ثانوی
secondary electron emission
U
پیل ثانویه الکترون
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
secondary great circle
U
دایره عظیمه ثانویه
secondary sex characteristics
U
ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary storage device
U
دستگاه حافظه ثانوی
secondary consumers: insectivores
U
دومینمصرفکننده
secondary marshalling track
U
دومینراهباریکه
secondary structure of portein
U
ساختار دوم پروتئین
secondary consumers: carnivores
U
دومینمصرفکننده
secondary mental deficiency
U
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary projection area
U
منطقه فرافکنی ثانوی
to take the n-th root
U
ریشه
[ان]
ام یک عدد را گرفتن
[ریاضی]
to take root
U
ریشه کردن
to root
U
سپوختن
to take root
U
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to root up
U
قلع وقمع کردن
to root up
U
ریشه کن کردن
to root up
U
از ریشه دراوردن
to root
U
گاییدن
root
U
ریشه
[ریاضی]
To get to the root of something.
U
ته وتوی چیزی را درآوردن
to root
U
کردن
root
U
جذر
[ریاضی]
to take root
U
ریشه زدن
to take the n-th root
U
جذر
[ان]
ام یک عدد را گرفتن
[ریاضی]
root
U
پایه
root
U
اصل
root
U
اصول
root
U
بنیاد
root
U
اساس
root
U
سرچشمه زمینه
root
U
دادزدن
root
U
غریدن
root
U
از عددی ریشه گرفتن
root
U
ریشه دار کردن
root
U
ریشه گرفتن
root
U
بیخ
root
U
پای دندانه
root
U
بن
root name
U
نام اصلی
root
U
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root out
U
ریشه کن کردن
root
U
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root
U
توان کسری یک عدد
root
U
جذر
root up
U
ریشه کن کردن
root
U
بنیان پایه
root
U
ریشه
root
U
ریشه کن کردن
root
U
عدد به توان یک دوم . جذر یک عدد
root of nail
U
ریشهناخن
to strike root
U
برقرارشدن
root vegetables
U
سبزیجاتریشهای
root hairs
U
موهایریشه
posterior root
U
ریشهخلنی
anterior root
U
ریشهپیشین
primary root
U
ریشهاولیه
wing root
U
ریشه بال
ventral root
U
ریشه قدامی
to strike root
U
ریشه کردن پابرجاشدن
root system
U
سیستمریشه
root canal
U
کانالریشه
root crop
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
cube root
U
کعب
cube root
U
ریشه سوم کعب
cube root
U
ریشه مکعب
square root
U
ریشه دوم
square root
U
جذر
root crops
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
to extract a root
U
جذرگرفتن
[ریاضی]
sensory root
U
ریشهحسی
square root of
U
جذرعددی
root of the matter
U
اصل مطلب
root of a function
U
ریشه تابع
[ریاضی]
root of a function
U
صفر یک تابع
[ریاضی]
cube root
U
ریشه سوم
to extract a root
U
ریشه گرفتن
[ریاضی]
motor root
U
ریشهمتحرک
to strike root
U
ریشه گرفتن ریشه دواندن
rush root
U
ریشه اریسا
rush root
U
ریشه ایرسا
orris root
U
ریشه بنفشه
orris root
U
بیخ بنفشه
musk root
U
گیاه مشکین
musk root
U
ریشه مشک
insane root
U
بذر البنگ
insane root
U
بذر البنج
insane root
U
سیکران
imaginary root
U
ریشه ی موهومی
imaginary root
U
ریشه ی انگاری
goat root
U
عجرم
gentian root
U
بیخ جنتیانا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com